مادها و سرزمین مَدَه

گردآوری و تنظیم: مهرداد معمارزاده طهران (ایران‌مهر)

برگرفته از: دانشنامۀ کاشان – جلد 3 و 4، دکتر جهانشاه درخشانی

 

omidmemarzadeh«مَدَه» در متن‌های کهن میانرودان، نامی جغرافیایی است. واژه یا نام خاص سومریِ «مَدَه» بی‌گمان یک وام‌واژه است.

این سرزمین گویا پهنه‌ای بس گسترده بوده است. زیرا مَدَه به گونۀ پیشوند همراه نام چندین جا آورده شده است که همگی در باختر فلات ایران قرار داشتند، مانند مَرتو، سوبَرتو، انشان، کیمَش، گوتیوم و جز آن.

«مَدَه» به صورت عام معنیِ «سرزمین» نمی‌داده، بلکه نام خاص جغرافیایی بوده است و برای نامیدن چشم‌انداز یا پهنه‌ای به کار می‌رفته است. باید گفت، پهنه‌های جغرافیایی که در متن‌های سومری با پیشوند مَدَه آمده، اغلب با سرزمینی که پس از این‌ها به نام مادَ (:مادستان) شهرت یافته، منطبق است. از نظر مردم‌شناسی نیز در طول تاریخ، دگرگونی مردمی در ساکنان آن پهنه دیده نمی‌شود. نمای هر دو نام یکسان است، زیرا «آ» در خط میخی با «اَ» نمایش داده می‌شود.

در متن‌های سومریِ پَسین (بَعدی)، به نام مَدَه بیشتر برمی‌خوریم. در دوران شولگی، این واژه را در پیوند با نام سرزمین‌های گوتیوم و زیمودار می‌بینیم. در متنی که شوسین، شاه همان دودمان (4000 سال پیش) از لشگرکشی خود به سرزمین‌ها و شهرهای پهنۀ زاگرس گزارش می‌دهد، از زرّهایی سخن رفته که او در مَدَه به غنیمت گرفته بوده است.

در سند دیگری از پورسین (اَمَرسین) از همان دودمان، مَدَه در پیوند با نام‌های جغرافیایی دیگر در زاگرس آمده است؛ کیمَش، اوربیلوم (اَربیل)، شاشروم، بیتوم‌رَبیوم، یَبرو، خوخنوری که همگی در خاور سومر قرار داشتند، … بر خلاف میانرودان که در دشت قرار دارد، همگی جاهای یاد شده در کوهستان و فلات بودند.

باز در سند دیگری از سال هفتم فرمانروایی شوسین، نام مَدَه همراه زاب‌شالی‌کی (در کوهستان لرستان) به چشم می‌خورد. همین شاه در نامه‌ای به شَرّوم‌بَنی، معمار دژی در خاور سومر (آستانۀ فلات ایران) چنین نوشت: «من به شما دو نفر فرمان دادم، که جوّ سیاسی مَدَه را دگرگون نسازید».

این واژه (مَدَه) به روشنی گونه‌ای اسم عام برای سرزمین‌های واقع در خاور دجله تا خاور زاگرس بوده است. پهنه‌ای که در دوران‌های پسین، میهن مادها و پارس‌ها شد و اکنون نیز زیستگاه کُردان است.

ریشۀ ایرانیِ – واژۀ- مَدَه در متن‌های سومر، با واژۀ سومری دیگری که در سند گوده‌آ آمده (پَته‌سی – فرمانروا) و گمان می‌رود ریشۀ آریایی داشته باشد، تایید می‌شود.

در یکی از سندهای دوران پسین آشور که فهرست سرزمین‌های گوناگون را در بر دارد، سرزمین گوتیوم (در باختر ایران) با «مات‌ما(؟)دَنی» یکی شده که باید منظور همان سرزمین مادَ یعنی مادستان باشد. این شاهد در کنار دیگر شاهدها، ما را بر آن می‌دارد بپذیریم مَدَه از همان آغاز نام سرزمین‌های واقع در خاور میانرودان بوده است که در سندهای میانرودان از هزارۀ دوم و یکم پ.م با شکلی همسان آورده شده و با گونۀ ایرانی آن، یعنی مادَ یکی بوده است.

گزارش دیگری دربارۀ اسیران سپیدپوستی (در بابلی: نَمروتی – نمرود-) که پس از پیروزی بر مادها به اسارت گرفته شده و برای نخستین بار در گوتیوم و پهنه‌های خاور دجله فروخته می‌شدند، دارای اهمیت است. ملت‌های میانرودان در متن‌های خود، گوتی‌ها و سوبَری‌ها را نیز سپیدپوست می‌نامیدند که الزاما به معنی «بور، زرّین‌مو» نیست.

با توجه به اینکه مادها در کنار اَمَردها و گوتی‌ها، تیره‌ای آریایی بودند و از دیرباز در کوه‌های زاگرس می‌زیسته‌اند، ما را بر آن می‌دارد که برای نام این قوم کهن، ریشه‌ای آریایی بجوییم.

ماد2

سرزمین‌های آمورو(؟)، سوبَرتو، اَکدّ، ایلام و سومر به صورت پهنه‌ای پیوسته میان سرزمین‌های خاوری و باختری جهان کهن قرار داشتند. سرزمین‌های پَرَشی، مِلوهَه، ماگان و دیلمون در گروه خاوری، و سرزمین‌های سوریه، فلسطین و مصر در گروه باختری بودند. در حالی که کشورهای میانی از پیوند اقتصادی، سیاسی و فرهنگی تنگاتنگی برخوردار بودند، ارتباط کشورهای گروه خاوری و باختری بسیار اندک بود و بیشتر جنبۀ بازرگانی داشت.

مردم میانرودان که – در آن روزگار- از سرزمین‌های آسیای دور، آفریقای باختری و اروپا آگاهی – چندانی- نداشتند، سرزمین‌های گروه مَدَه را در میان جهان می‌پنداشتند که هستۀ میانی آن را کشورهای اَکدّ، آمورو، سوبَرتو و ایلام یعنی چهار بخش جهان تشکیل می‌دادند. بدین سان پیوند میان «مَدَ»ی میانرودانی، «مادَ»ی ایرانی و «میانۀ جهان» پدیدار می‌شود.

در پیوند با نخستین اشاره‌هایی که به مادها در منابع خاور نزدیک شده است، می‌توان به سرزمینی به نام مَذا یا مذَه و مردمی به همین نام در متن‌های دودمان ششم و دوران فرمانروایی پِپی یکم (4250 سال پیش) و سپس در دودمان دوازدهم مصر (3900 سال پیش) اشاره کرد. این سرزمین و مردم آن باید همان سرزمین ماد در منابع ایرانی، و شکل دیگری از نامگذاری آن به گونۀ مَدَه در متن‌های سومری باشد.

سرزمین گوتیوم و توکری (توکریش)

کهن‌ترین اشاره به سرزمین گوتیوم (کوتیوم) در دوران پیش از فرمانروایی سارگُن یکم در سندی از لوگَل‌آنِه‌موندو فرمانروای شهر اَدَب در میانرودان (4500 سال پیش) بوده است. در این سند، به سرزمین گوتیوم همراه سرزمین‌های سوبَرتو و کورگیش‌اِرین در پهنۀ شمال خاوری میانرودان و نیز ایلام در پهنۀ جنوب خاوری میانرودان و سرانجام سرزمین پَرَشی در خاور ایران اشاره می‌شود.

سارگُن اَکدّی، گوتیوم را با دیگر سرزمین‌های شمال خاوری یعنی لولوبی، اَرمَنو، اِرین و اَکدّ جزو سرزمین‌های زیر فرمان خود برمی‌شمارد. نَرام‌سین (4200 سال پیش) هم از گوتیوم گزارش می‌دهد که همراه دیگر سرزمین‌ها به دست قوم اومان‌مَندَه ویران شده است. در زمان پسر و جانشین او شَرکَلی‌شَّری، درگیری‌هایی میان اَکدّ، آمورو و گوتیوم بالا می‌گیرد که سرانجام به فروپاشی دودمان اَکدّ می‌انجامد. فرمانروایی کم و بیش 115 سالۀ گوتی‌ها در میانرودان به دست اوتوخِگَل (4100 سال پیش) پایان می‌پذیرد و فرمانروایی دودمان سوم اور آغاز می‌شود.

کمی پس از این رویدادهای سرنوشت‌ساز در میانرودان، در مصر نیز رویدادهای همگونی رخ می‌دهد. آموهای آسیایی در پایان دودمان ششم و آغاز دودمان هفتم، یعنی در سال 2180 پ.م، از راستای شمال خاوری دلتای نیل به مصر می‌تازند. پیوند این قوم با گوتی‌ها از پاره‌ای متن‌های میانرودان برداشت می‌شود، چنانکه گوتی‌ها با آموروها یکی انگاشته شده‌اند.

آموها که با آموروهای میانرودان خویشاوند بودند، سرانجام بخش‌هایی از مصر را زیر فرمان خود درمی‌آورند و به این ترتیب نخستین دورۀ فترت (فرمانروایی بیگانگان) در مصر آغاز می‌شود. کانون این موج نوین آریاییان که از یک سو به میانرودان تاخته و دولت اَکدّ را فرومی‌پاشند، و از سوی دیگر به مدت 104 سال سرنوشت سیاسی مصر را در دست می‌گیرند، باید ایران بوده باشد. از این رو می‌توان گفت، گوتی‌ها همراه با آمورها از فلات ایران به سوی باختر رفته و بر گستره‌های باختری، از میانرودان تا مصر چیره شده‌اند.

آموها از زمان دودمان ششم مصر مستند می‌باشند. اما دربارۀ گوتی‌ها، تحوت‌موسِس سوم در گزارش جنگ مجیدو (3500 سال پیش) از دشمنان سوری و فلسطینی یاد می‌کند. در این گزارش به نام قوم کدو اشاره شده است که می‌توان کودو نیز خواند. در متن‌های رامسس دوم به گزارش بیشتری دربارۀ قوم یا سرزمین کدی برمی‌خوریم که می‌تواند کودی خوانده شود.

در گزارشی، تیگلَت‌پیل‌اسر سوم شاه آشور از شهری به نام کودَه یا کوتَه نام می‌برد که خود(ش) آن را از دولت اورارتو جدا کرده بوده است. اورارتو در پهنه‌ای میان خاور آناتولی (بخش خاوری آسیای خرد، شمال کردستان) و جنوب آذربایجان قرار داشت. بنابراین پهنۀ جنوب اورارتو، یعنی همان سرزمین گوتیومِ متن‌های میانرودان، می‌تواند جایی برای شهر یاد شده، باشد. پس می‌توان چنین پنداشت که مراد از سرزمین یاد شده در متن‌های مصری، به راستی همان گوتی و نگارش دیگر گوتیوم باشد. البته دور از ذهن نیست، کوچندگانی که از سرزمین گوتی به سوریه آمده بودند، نام کهن خاستگاه خود را به میهن نو داده باشند. از این رو، کادی جایی در پهنۀ بالای فرات بوده است.

گوتی‌های میانرودان، پس از رانده شدن از سوی پادشاهان دودمان سوم اور، همچنان به صورت نیرویی درونی در آن پهنه باقی ماندند.

در نوشته‌های هزارۀ دوم پیش از میلاد – در میانرودان-، گوتی‌ها همچون مادها و سوبَری‌ها مردمی سفیدپوست (نَمروتی – نمرود-) معرفی می‌شوند. منبع‌های گوناگون، گوتی‌ها را همان مَرتوها (آموریان) دانسته‌اند، گرچه این قوم در یکی از متن‌ها در کنار یکدیگر نیز می‌آیند.

بستگی گوتی‌ها به قوم‌های ایرانی کهن نه تنها به گواهی این شاهدها، بلکه در گام نخست با توجه به زبان آنان شایان پیگیری است. بر پایۀ این شاهدهای زبان‌شناختی، گوتی‌ها به گونه‌ای زبان آریایی یا هندواروپایی سخن می‌گفته‌اند که به زبان تُخاری نزدیک بوده است.

برخی پژوهش‌های سال‌های گذشته، زبان تُخاری را از گروه زبان‌های سَتِم به شمار می‌آورند. از سوی دیگر می‌توان به این امر نیز اندیشید که زبان آریایی کهن دارای دو شاخه بوده است؛ شاخۀ کِنتوم باختری و شاخۀ سَتِم خاوری.

این دو عنوان زبان‌شناختی – کِنتوم و سَتِم-، که به ترتیب از واژه‌های لاتین و اوستایی گرفته شده، هر دو به معنی صد (100) برخاسته‌اند. این دو اصطلاح برای نامیدن گروه باختری (ژرمن، سِلتی، لاتین و جز آن) و گروه خاوری (ایرانی و هندی)، و بر پایۀ بازسازی فرضی آواهای زبان آغازین (مادر) آن‌ها به کار می‌رود. کهولت بیشتر زبان‌های گروه کِنتوم نسبت به سَتِم که بیشتر زبانشناسان پنداشته‌اند و بر پایۀ آن، زبان فرضی هندواروپایی را بازسازی کرده‌اند، دارای شواهد و دلایل علمی نیست. برعکس، رسوب وامواژه‌های کهن آریایی به گونۀ سَتِم در زبان‌های سومری، اَکدّی، مصری و جز آن، به این نظریه نیرو می‌بخشد که زبان مادر، باید دارای ویژگی سَتِم (خاوری) بوده باشد.(رویه‌های 102 و 103)

در زبان تُخاری، اندوخته‌ای از زبان آریایی بر جای مانده است و همانندی‌هایی دستوری میان دو زبان به خوبی دیده می‌شود. افزون بر این، زبان تُخاری به گروه زبان‌های باختری وابسته است که زبان‌هایی چون هیتی، سِلتی، ایتالیایی و یونانی از این گروه‌اند. چنین است که نوشته‌های کهن، از خاستگاه زبان‌های گروه کِنتوم در باختر ایران خبر می‌دهد. به این ترتیب، خاستگاه زبان‌های کِنتوم را نیز همچون سَتِم باید در فلات ایران جست.

قومی که هندیان آنان را توخارَه و یونانیان آنان را تُخارُی می‌نامیدند، در حقیقت قومی ایرانی بودند. زیستگاه آغازین تُخاریان، در باختر ایران و 2000 کیلومتری باختر آسیای میانه بوده است. گمان می‌رود تُخاریان – در مرز چین-، خود را توگری می‌نامیده‌اند، از جمله قوم یوئه‌چیه که در زبان چینی همان قوم گوتی بوده است. این قوم یوئه‌چیه که خود را کوچی می‌نامیدند، از زیستگاه خود در آسیای میانه رو به باختر نهاده، در زمان اشکانیان، با برانداختن دولت یونانی – بلخی آن پهنه، دولت کوشان را بنیاد گذاردند که این نام در پیوند زبان‌شناختی با مفهوم «کوه»، واژۀ «کوچَه (انبوه)» و نام‌های کوچی، (همان) گوتی است.

گمان می‌رود که دستکم بخشی از گوتی‌ها و توکری(توکریش) یا توگری‌ها در 5 هزار سال پیش، از باختر ایران (زیستگاه تاریخی قوم گوتی) به سوی خاور کوچیده، در مرز چین (آستانۀ برخورد دو قلمرو میانی و خاوری) ماندگار شده باشند.

در اینجا توجه به این نکته که زبان تُخاری باختری، کوچی نامیده شده و در پیوند با زبان قوم گوتی است نیز سودمند است. قوم کوچ در تاریخ سنتی ایران و واژۀ کوچ در فارسی، می‌توانند یادگار دیرتری از قوم کوچندۀ گوتی باشند. برخی از پژوهشگران به پیوند میان نام قبیلۀ کوچ و واژۀ کوفیچ به معنی «کوه‌نشینان» نیز اندیشیده‌اند. در واقع برخاستن واژه‌های کوچی و گوتی از ریشه‌ای آریایی برای مفهوم «کوه» کاملا شدنی است، از ریشۀ هندواروپایی کِه‌او و سکِه‌او (انبساط) و کِه‌او (خم شدن).

بنابراین نام‌های گوتی، کوتی، کوچی و جز این‌ها نیز می‌توانند از همین ریشه برخاسته و به معنی «کوه‌نشین» باشند که اشاره به میهن آن‌ها، یعنی پهنۀ کوهستانی زاگرس دارد. قوچ نیز از همین ریشه و به معنی «جانور کوهی» است.

ماد

سرزمین کوسی (کورکوسَه – کوسَه: برآمدگی پستان زنانه) در خاور بابل که جایگاه پرورش اسب بود نیز می‌تواند با سرزمین کوچی = گوتی یکی بوده باشد. (همچنین) یگانگی خاستگاه قوم‌های گوتی و کورتی که در متن‌های میانرودان آمده است، و نیز قوم «کورتی‌اُ»ی متن‌های یونانی که همان کُردها (می)باشند.

«گودرز» پهلوان حماسی شاهنامه، نمادی از قوم گوتی است که کوچ این قوم به خاور، در کوچ پهلوان نامبرده به سُغد و سپیجاب در آسیای میانه، بازتاب یافته است.

آخرین شاه گوتی «تیریگان» نام داشت. این نام را می‌توان در پیوند با ایزد تیر (تیشتَر، سنجیده شود با تیردَگَن) دانست. در دیگر نام‌های شاهان گوتی نیز به پسوند ایرانی «گان» برمی‌خوریم، مانند یارلاگان و لاسگان.

بهرۀ سخن؛

مادها در بخش باختری فلات ایران می‌زیستند و از 5 هزار سال پیش در متن‌های میانرودان از آن‌ها یاد شده است. این قوم در دوران‌های گوناگون تاریخی به اَمَردها (مَرتو) و گوتی‌ها پیوسته و به میانرودان می‌تازند.

قوم ماد در پی کوچ خود در 4000 سال پیش به سرزمین نوبی (دوران دودمان ششم مصر – فرمانروایی پِپی یکم)، به نام مذای همراه با قوم کاشی در آن پهنه حضور تاریخی می‌یابند. همچنین نام این قوم به شکل نمادین (آندرومِدا – پِرسِئوس: پارس) در اسطوره‌های یونانی جای می‌گیرد. سرانجام، مادها دولت آشور را در 612 پ.م سرنگون می‌کنند.

همچنین گوتی‌ها در شمال باختری ایران و توگری‌ها در شمال تا شمال خاوری ایران می‌زیستند. هر دو قوم از نظر نژاد و زبان با هم خویشاوند بودند.

نام درست زبان تُخاری، در حقیقت توگری (توغری) است. این نام، با نامِ سرزمین توکری(ش) – این واک صامت، پسوندی بومی در زبان نوشتاری آنان است-، که با آن از روزگاران بسی پیش، یعنی از راه نوشته‌های سارگُن اَکدّی (4300 سال پیش) آشنا هستیم، یکی است.

از اشاره‌های جغرافیایی سارگُن که به ترتیب از سرزمین‌های «پَرَشی – توکریش – ایلام» یاد می‌کند، می‌توان به جای احتمالی این سرزمین میان پَرَشی و ایلام پی برد. سرزمین توکریش در تارک شمالی سه‌گوشی بود که در دو گوشۀ جنوبی آن ایلام در جنوب باختری و پَرَشی در جنوب خاوری قرار داشتند. به این ترتیب، سرزمین توکریش آشکارا در پهنۀ گسترده‌ای بود که از باختر تهران امروزی آغاز و تا چشم‌اندازهای دوردست خاوری می‌رسیده است.

افزون بر این، نام امروزین شهر تهران و نیز تجریش می‌تواند از گونه‌های کهن توغران و توغری (توکریش) برگرفته باشد. نام پهنۀ شمیران در شمال تهران نیز می‌تواند بازتاب واژۀ سَرم (سلم) و قومی به همین نام باشد.

به هر روی، گوتی‌ها در 2230 پ.م دودمان اَکدّ کهن را فروپاشاندند. سپس به سبب افزایش فراگیر دمای جهانی هوا، دو قوم گوتی و توگری‌ها هر دو سر از پهنه‌های خاوری درمی‌آورند. گوتی‌ها، با کوچی‌ها که حکومت کوشان را (در آسیای میانه) بنیان گذاردند، از یک تبار بودند. توگری‌ها نیز با تورانیان یکی بودند که بنا بر روایت‌های ایران، از ایرانیان (ایرج) و سَلمیان (سَلم) جدا شده و به سوی خاور رفتند.

 

 ماد3

 

– برگرفته از دانشنامۀ کاشان – جلد 3، دکتر جهانشاه درخشانی – رویه‌های 315 تا 334 و 718.

منبع: وبلاگ ایران آینده

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *