چرا از برگزاری نشست «بزرگداشت روز بنیاد پانایرانیسم» ممانعت شد؟
به نام خداوند جان وخرد
پاینده ایران
۱- از چند روز قبل از روزِ بنیاد، اعضا و یاران مطابق سنت در جریان برگزاری مراسم گرامیداشت سالروز بنیاد پانایرانیسم قرار گرفتند؛ پسین ساعت ۵ روز یکشنبه، پانزدهم شهریور برای برگزاری نشست اعلام شد؛ از آنجایی که شرکت در این نشستها برای عموم آزاد است، بعد از اعلام رسمی در سایت و شبکههای اجتماعی متعلق به حزب، آگهی دعوت به صورت خود جوش بطور گستردهای پخش شد و از اعلان و تبلیغات منتشر شده نیز استقبال شایانی به عمل آمد.
۲- در ساعت ۱۱ بامداد پانزدهم شهریور؛ ساعاتی مانده به برگزاری نشست؛ وزارت اطلاعات به صورت رسمی اعلام کرد که نشست در صورت برگزاری با اخلال و ممانعت توسط نیروهای انتظامی و بازداشت افراد شرکت کننده همراه خواهد بود.
۳- معنای این «ابلاغ» رسمی توسط وزارت اطلاعات بنا به سابقه چیست؟ برای اینکه معنای این اعلام و ابلاغ را بدانیم باید به سابقه این نوع از ممانعتها رجوع کنیم و از آنجا که موارد این پرونده زیاد است و در اینجا زمینه پرداختن و بررسی همه آنها نیست تنها به ذکر چند مورد از گذشتهٔ نزدیک بسنده میکنیم.
الف- در سال ۸۹ با گسترش برنامههای ضد ایرانی در منطقه، استان خوزستان به عنوان یکی از نقاط حساس جهت وارد آوردن ضربه به ایران در نقشه راه «قدرتهای دیگر»، یک نقطه واجد اهمیت مطرح شد. فهم این برنامهها و دلالتهای نقشه «قدرتهای دیگر» و آگاهی از کاستیهای موجود باعث شد که تشکیلات افزایش فعالیتهای عمدتا آگاهی بخشی خود را در استان خوزستان افزایش دهد. در این راستا برگزاری نشستهای تحلیلی در دستور کار قرار گرفت. مسول تشکیلات برای برگزاری نشست تحلیلی در اهواز حضور یافت. روز قبل از برگزاری نشست نیروهای امنیتی به سرور زاهد خلفی؛ مسول تشکیلاتِ خوزستان اطلاع دادند در صورت برگزاری نشست همه حاضران بازداشت خواهند شد. علیرغم هشدار نیروهای امنیتی در مورخه ۳ تیر ۸۹ نشست برگزار شد و در دقایق ابتدایی نیروهای امنیتی با حمله به نشست همه حاضران را بازداشت کردند.
ب- علیرغم فشارها و تهدیدها، نشست بعدی نیز در خوزستان برگزار شد که برگزاری آن نشست با یورش مسلحانه نیروهای امنیتی به نشست و بازداشت همه حاضران روبرو شد.
د- تعداد زیادی از نشستها در تهران و کرج، از جمله مراسم بزرگداشت بنیاد در کرج هم با ممانعت از برگزاری و بازداشت حاضران همراه بود؛ و حتی در مورد دیدار با مهندس کرمانی همین رویه در دستور کار نیروهای امنیتی قرار داشت. در آخرین روزهای حیات ایشان؛ نیروهای امنیتی با یورش به منزل مسکونی مهندس کرمانی همه باشندگان که به منظور عیادت از ایشان در آنجا حضور پیدا کرده بودند را بازداشت و به زندان رجایی شهر منتقل کردند و متعاقب آن تعدادی دیگر از اعضای حزب در سایر استانها از جمله سرور میلاد دهقان را بازداشت کردند.
۴- با توجه به اینکه خلاف رویه سابق دیدار نوروزی امسال با ممانعت همراه نبود، حزب تصمیم به برگزاری گسترده روز بنیاد مکتب گرفت و متعاقب آن دعوت عمومی انجام داد. متاسفانه خلاف دیدار نوروزی؛ دستگاه امنیت اعلام کرد به نشست حمله خواهد شد. از آنجایی که علاوه بر اعضای حزب ممکن بود تعدادی افراد علاقمند اما غیر عضو در نشست حضور پیدا کنند، جهت حفظ امنیت مهمانان تشکیلات خلاف رویه همیشگی خود تصمیم به عدم برگزاری نشست گرفت.
۵- با توجه به اینکه خوشبختانه در جاهای مختلف افرادی متعلق به نهضت پان ایرانیسم موفق به برگزاری روز بنیاد مکتب پان ایرانیسم شدند، این پرسش مطرح میشود که دلیل مخالفت تنها با یک نشست، یعنی نشست ما چه میتواند باشد؟!
پاسخی که میتوان داد این است که علیرغم سالها ممانعت و فشار؛ وقتی برای دیدار نوروزی به طور نسبی فشار معمول کاهش یافت؛ چهرهای جدید از نهضت ارائه شد که میتوانست تنها طلیعه یک نشست واقعی برای روز بنیاد باشد؛ چهرهای که صدا و فریاد امثال «بنی طرف» را درآورد و برای روزها و هفتهها خودش و طیف وابسته به وهابیت و عربستان به شکوه آن تاختند و یک صدا «نظام» را خطاب قراردادند که چرا به پان ایرانیستها «اجازه» برگزاری نشست دادهاید. آنها به همراه ایادی ترکیه و تریبونهایشان از «نظام» میخواستند که جلوی فعالیت ما در «تهران» گرفته شود. با کمال بیشرمی برگزاری یک نشست بعد از سالها فشار را نشانه «همکاری» پان ایرانیستها با «رژیم» و «دستگاه امنیت» نامیدند و بازی دوگانهای راه انداختند. از یک سو برگزاری این نشست را نشانه همکاری معرفی کردند و از سوی دیگر از دستگاه امنیت خواستند با این نشستها مقابله کند! شاید امروز بنی طرف و ایادی عربستان و ترکیه از اینکه نشست «فرزندان میهن پرست ایرانی» برگزار نشد خوشحال باشند و دیگر مانند نوروز؛ روزشان تار نگردد. اما چه نشستهای ما برگزار شود و چه نشود؛ ما هستیم! اگر عکسهایمان آنها را نگران میکند جای ملامت نیست؛ اگر چه جای تاسف دارد اما اینکه در ایران برای جلوگیری از فعالیت وطندوستان و ملیگرایان محدودیت و تضییقات اعمال و امکانات میهنمان برای آن بسیج میشود هم جای تاسف دارد و هم ملامت. «حاکمیت» باید کلاه خود را بالاتر گذاشته و دست تفکر به چانه بگذارد و بیاندیشد، البته اگر چنین امکانی برایش وجود باشد که چرا و به چه دلیل «فعالیت افراد میهن پرست» مرا نگران میکند!
ما چه میگوییم که شنیدن آن برای جامعه و افراد این کشور قدغن شده و میشود؟ آیا گفتن از ایران جرم است؟ آیا گفتن از آبادی و ترقی مملکت خطاست؟ آیا بررسی برنامههای دشمنان این کشور و دیگر قدرتهای جهانی و منطقهای مساله امنیتی است؟ آیا نقد برنامههای دولتها و فرمولهای حاکم بر کشور که چیزی جز از بین بردن و نابود کردن منابع نبوده، خلاف قانون است؟ آیا سخن گفتن از وحدت، اقدام علیه امنیت کشور است؟ آیا پرداختن به مساله اتمی و بررسی مسائل حول این موضوع در تراز منافع ملت ایران و بررسی «متن» و «شیوههای» حل معضل از منظر حفظ منافع «ملت» امری موحش است؟ آیا سخن گفتن از نیرومندی و توان کشور آن مقدار سخن شگفت و هراس انگیز است که دستگاه امنیتی کشور برای مقابله با آن «نیروی انتظامی» برانگیزد؟
علیرغم همه این فشارها و تضییقات، در مسیرشکوه ملی پا عقب نخواهیم گذاشت. این مسیر زندگی ماست و زندگی خود را با تکیه بر ارزشهای والا و درخششهای عقل به هزارههای شکوه متصل خواهیم کرد و این جاودانگی ماست. فروزههای خرد ایرانشهر؛ یخها را به آب حیات بخش مبدل خواهد ساخت.
به امید پیروزی