از جنبش مام ميهن، بحرين به تکان آمد، قفقاز کی آغاز می کند(؟!)
جنبش بحرين از اين حيث حائز اهميت است که ساختار متصلب و ناهمگون با بافت تاريخی و فرهنگی آن خطه که سالها با تکيه بر زر و زور و سرکوب، تارهای تسلط خود را بر بافتار جامعه تنيده بود، عاقبت ترک برداشت. در ورای آن ساختار متصلب و سخت بيگانه، هويتی و کلامی و بيانی است که چون آغاز به گفتار کند با عبارتی سخن خواهد گفت که تجسم و پيکرينه شدنش، موجوديتی سخت شگفتيآور و آشنا برای ما از اعماق تاريخ و شرارههای روان بر پا خواهد ساخت. بايد بهدرستی اشاره کنيم که بيداری تاريخی ملت ايران و تغيير مضامين ذهنی و سپس نمايش عينی آن تفکر، منطقهای وسيع از کرهی خاکی را به تکان وا داشته و الهامبخش شده است. مجالی شگرف برای شاعران و نويسندگان و دريچههايی نو برای دانشمندان و اهل علم گشوده شده و نويدبخش پويش فکری و حرکت انديشه و غليان احساس و عواطف است؛ شرطی که بتوان صورتی منطقی و نظامی فکری به آنچه ايران تجربه ميکند بخشيد و زبان خاص آن را يافت. در اينصورت است که ايران به مثابه قطب مرکزی تمام منطقهی خاورميانهی بزرگ در آمده و به مجالی برای گسترش گفتمان در سه حوزه دست خواهد يافت.
حوزهی نخست، حوزهی گفتمانی ايران زمين خواهد بود. وحدت آيندهی نزديک ايران زمين نه وحدت در مرزها بلکه وحدت در ذهنها و اقليم فکر است، وحدتی و حرکتی در آمال، روياها و آرزوها و توليد يک هويت جديد متناسب با آن، که محتاج يک پايه و بنيان تاريخی استوار و انديشيده و خارج از حوزهی ايدئولوژهای قرن پيش و عصر گذشته خواهد بود. رژيم حاکم در تمام ابعاد در ايران زمين در حال رخت بر بستن است که معنای وسيعتر و ژرفتر از ابعاد سياسی قضيه را در بر دارد. ايران زمين با اين مفهوم در افق آينده در حال ظاهر شدن است. برای نجات افغانستان از پارادوکس دموکراسی و امکان تسلط طالبان، قفقاز و تسلط زرسالاران، بحرين و حکومت بيگانگان و پاکستان و عراق از تضاد و عدم سازش ميان نيروهای مترقی و متحجر، آنچه منطقه را در بستر ترقی قرار خواهد داد و تضادها را در يک وضعيت متعالی به تعادل خواهد رساند تفکری است که سرچشمههای آن ميبايست در ايران بجوشد که علايمی از آن شهود است و سرچشمههای منطقه را در جاذبهی تفکر محوری خود قرار دهد و وارد گفتمان درون منطقهای شود.
حوزهی دوم حوزهی خاورميانه است که در آن حوزهی ايران زمين يا مکتب ايران زمين ميتواند با کانونهای مترقی منطقه به مانند مصر و روشنفکران ارزشمند آن وارد گفتار شود و کلام و مضمون ذهنی و الهامبخش منطقه بزرگ خاورميانه را فراهم کند. که البته در اين حالت طبيعتاً ترکيه نيز خواهد توانست به چنين وضعيتی اگرچه نه به اندازهی مصر و ايران، ارتفاء يابد که البته خود از اين حوزهها بيشتر تأثير گرفته و در مرحلهی دوم به کشورهای ضعيفتر و عقبتر تأثير خواهد گذاشت، رويای منطقه و آمال خاورميانه در گفتمان کلان ايران زمين و مصر تکوين يافته و الهامبخش خواهد بود.
حوزهی سوم، گفتمانی است که منطقه خاورميانهی بزرگ با جهان خواهد داشت و آن تغيير الگوهای ذهنی جهان غرب نسبت به کشورهای به اصطلاح جهان سوم است. آنها منطقه خاورميانه را خارج از چارچوبهای صرف ژئوپلوتيکی و امنيتی در سرزمينی جديد فکری کشف خواهند کرد و مردمان اين منطقه نيز غرب را از زاويهای جديد کشف خواهند کرد.
بازپینگ:از جنبش مام میهن، بحرین به تکان آمد، قفقاز کی آغاز می کند | تارنمای حزب پان ایرانیست