بدان هنگام که دکتر محمدرضا عاملی تهرانی ،اندیشمند بزرگ نهضت و یار دبستانی من قلم در دست گرفت و بر روی سپید برگ این جمله را نگاشت که : “نام ها را با خون نگاشته اند … ” مانند دیگر ایام، همدلی و هم گامی که همواره زندگی خاکی ما را در بر گرفته بود ،فرمان محتوم سرنوشت را برای جامعه بزرگ ایرانی و پویندگان راه طریقت مقدس پان ایرانیسم سر داد.از روی نیمکت های چوبی دبستان امیرمعزی من و چند تن دیگر یاران همدل و هم راز این راز و رمز را با یکدیگر داشتیم. غرش توفنده تاریخ برای برپایی نظمی نو بر روی ویرانه های فساد و تباهی و نظامات مخدوش و در هم ریخته ی اندیشه ی و سیاسی و اجتماعی عصر حاضر از تاریخ ملت بزرگ اما رنج دیده و ستم کشیده ایران به حرکت درآمد. نخستین پیمان پذیرفته شده در میان ما،که پس از اندک زمانی بر روی برگی از کاغذ نقش بست و با خون چهارتن از راهیان حرکت عظیم تاریخ ایران سندیت یافت؛ بر این اساس استوار بود که : … در راه اندیشه،شهادت سرخ را پذیرا باشیم… چنین نهضتی عظیم که بر گرفته از تاریخ بود و چشم انداز آن همه عظمت از دست رفته جامعه بزرگ ایران را در برداشت،با تکیه بر اصل قبول ِ شهادت سرخ که از خمیر مایه های فرهنگ رخشای ایرانی بود به حرکت درآمد. اکنون سرنوشت چنین خواسته است که این نخستین رزمنده جبهه نبرد پان ایرانیسم زندگی جسمانی خود را داشته باشد.شاید بدین خاطر که بتواند بیان کننده ی آن دقایق و حوداث عظیم و غرور آفرینی باشد که در تاریخ پنجاه و چند ساله نبرد پان ایرانیسم نهفته است.پس کاروان ” شهادت سر تاریخ ” پویندگان راه ” پان ایرانیسم” به حرکت خود ادامه داد. نخستین مرحله درگیری با جبهه های فساد و اهریمنی بدان نتیجه انجامید که با قبول شهادت سرخ از سوی علیرضا رئیس نام «پان ایرانیسم» از دل تاریخ و رزم پویندگان راه شهادت سرخ برگرفته شود که با خون علیرضا رئیس نام پان ایرانیسم نگاشته شد. این نخستین مرحله از تحقق این فلسفه و اندیشه بزرگ و ضداستعماری بود که نام را (نام پان ایرانیسم را) با خون نگاشتیم. کاروان به حرکت خود ادامه داد .نبرد آَشتی ناپذیر میان صف اهورایی پان ایرانیسم و همه قدرت های اهریمنی ادامه یافت.بانک توفنده نبرد پان ایرانیسم غول استعمار را به لرزه درآورد.توطئه های در وسیع ترین سطح جهانی آن آغاز گشت.تحول عظیمی را که می بایست بنابر فرامین محتوم تاریخ بر شانه ای پرتوان پان ایرانیسم قرار می گرفت با خدعه و نیرنگ از سوی عوامل داخل و خارج،از سوی صهیونیسم بین الملل تا رهبری خائن حزب توده از سوی مذهبی نماهای خدعه گر تا غارتگران و دیگران ستمگران در دست های ناتوان و بل خیانت پیشه یک سونگران و مدار بسته ها قرار دادند. خدعه بزرگ ،وارونه نمودن نهضت بزرگ و اجتماعی ملت ایران شکل گرفت.نخستین نتیجه این صحنه سازی غم انگبز جاعلان تاریخ این بود که باردیگر در ابن مرحله از تاریخ که می پنداشتند پان ابرانیسم را به بایگانی خدعه های اهریمنی سپرده اند.فرمان استمرار پان ایرانیسم در این مقطع از تاریخ ملت بزرگ ایران و جهان استعمار زده با خون مقدس دکتر محمدرضا عاملی نگاشته شده.بدینسان شهادت سرخ راه خود را در میان های و هوی اهریمنان و فریب خوردگان ادامه داد. پویندگان راه شهادت سرخ تاریخ ، با هر روشی که بوده است و بوده باشد راه را به سوی آرمانهای بزرگ تاریخ و آزادگی محتوم ملت ایران ادامه دادند. این بار دیو اهریمنی تنوره کشیده و قرعه فال شهادت سرخ را بروی خانه یکی از خانوداه های این حرکت عظیم که پروانه و داریوش فروهر بودند پرتاب نمود. پروانه اسکندری (فروهر) از خویشان من بود.او از زمان کودکی با اندیشه های نهضت آشنایی پیدا کرد.همواره جسور بود و بی پروا و به درستی پروانه وار به گرد شمع آرمان نهضت می گشت و آماده سوختن بود.رشته او با داریوش فروهر در پهنه مبارزات نهضت تنیده شد.بنابراین آن دو اساس خانواده ای مبارز و پوینده در راه شهادت سرخ تاریخ را بنیان نهادند و فرمان تاریخ چنین بود که شهادت سرخ چنین خانوداه ای سنگی استوار باشد برای نهضت ضد استعمار و ضد استثمار و ضد استبداد ِ پان ایرانیسم. کوتاه سخن اینکه حرامیان و خودفروختگان بیهوده می انگارند که رهروان راه تاریخ نگران هستند یا خسته از پای افتاده. سخن “مبارزان راه شهادت سرخ تاریخ” که راه سرافرازی ملت بزرگ ایران و در مسیر در هم شکستن همه توطئه های اهریمنی سیاه اندیشان هست این است که : ” مرگ اگر مرد است،گو نزد من آی ،تا در آغوشش کشم من تنگ تنگ.” زیرا که ما “نام ها را به خون خواهیم نوشت” و دیگر سخن آنکه به خون خواهی این شهیدان بپا خواهیم خاست. تهران _آذرماه 1377