جشن مهرگان
«جشن مهرگان»
گزارش ابوریحان بیرونی از جشن “مهرگان” در کتاب «آثار الباقیه عن القرون الخالیه» که در قرن چهارم هجری قمری (نزدیک به هزار سال پیش) نوشته شده است:
«…گویند مهر، که اسم خورشید است، در چنین روزی ظاهر شد. به این مناسبت این روز بدو منسوب کردهاند. پادشاهان در این جشن تاجی که به شکل خورشید و در آن دایرهای مانند چرخ نصب بود به سر میگذاشتند. و گویند در این روز فریدون به بیوراسب که ضحاک خوانندش، دست یافت. چون در چنین روزی فرشتگان از آسمان به یاری فریدون آمدند، به یاد آن در جشن مهرگان، در سرای پادشاهان مرد دلیری میگماشتند که بامدادان به آواز بلند ندا در میداد ای فرشتگان! به سوی دنیا بشتابید. و جهان را از گزند اهریمنان برهانید!…
…در آخرین روز این جشن که بیست و یکم ماه باشد فریدون ضحاک را در کوه دماوند به زندان انداخت، و خلایق را از گزند او برهانید. …
…زرتشت فرمود، که آغاز و انجام جشن مهرجان [=مهرگان] در عظمت و شرافت مساوی است پس هر دو روز را جشن عید بگیرید. از این پس هرمزبنشاپور در تمام روزهای مهرجان جشن برپا داشت… بعد پادشاهان و مردمان در تمام روزهای مهرجان تا مدت سی روز، مانند نوروز، عید میگرفتند. و هر پنج روز را به یک طبقه از شاهزادگان و موبدان و بزرگان و بازرگانان و رزمیان و دهقانان و اهل حرفه و صنایع مخصوص نمودند.»
بن مایع: آثار الباقیه عن القرون الخالیه، به اهتمام زاخو، لایپزیک، 1923، ص 222-224