برجام قوزی که بالا قوز شد
در همان غروب غم انگیز انعقاد یکی از تحمیلی ترین معاهدات بین المللی در «ژنو »که منجر به قبول قراردادی یک سویه برعلیه ملت ایران گردید، میهن پرستان و هوشیاران به اصل حفظ ونگهداری منافع ملی ایران از روی دلسوزی و آگاهی از سرانجام برجام هشدار دادند، قراردادی که در ژنو و با حضور یک ارکستر بین المللی جهان خوار با تاریخچه استعماری طولانی مدت به ملت ایران تحمیل شد مقدمه ای خواهد بود برای ادامه اقدامات سیطره جویانه در جهت خلع سلاح ایران.
در آن روزهای ملتهب و تاریخ سازمرتب فریاد بر آوردیم که قرارداد اقدام مشترک بر علیه ایران یا همان برجام معاهده ترکمنچایی است برای گلستانی که در راه است. تاریخ به ما آموخته است هرگاه ایران در برابر یک قرارداد و معاهده بین المللی از” فین کن اشتایان تا قراردادپاریس تا کنفرانس سران متفقین در تهران و یاقرارداد 1975 الجزایر” قرار گرفت متحمل زیان ها و خُسران های جبران ناپذیری شد. علت این همه شکست را می توان در این جمله وفراز خلاصه نمود: هر شکست خارجی ناشی از ضعف داخلی است. دویست سال است که ملت ایران در دوران فترت و ضعف به علت وجود هیات حاکمه نالایق در حال باج دادن بی حساب و کتاب و تاراج منابع خود به بیگانگان است.
اما هشدارها به گوش مسوولین امرنرفت که نرفت. گویی پذیرش برجام در هر شکل وقامتی و به هر نحوی و در یک بازه زمانی مشخص جبر وتقدیری بود که بایدانجام می پذیرفت .« دانشمند حسن روحانی» که در پاسخ تهدیدهای جدی «دونالدترامپ» رییس جمهور ایالات متحده با گل،بلبل،سنبل،شعر وشاعری به مقابله با وی در سازمان ملل پرداخت و در عوض با مخالفان داخلی برجام که هم وطن بودند پرخاشگرایانه و با عصبانیت آن ها را بی شناسنامه، بی هویت و در نهایت به فرستادن جهنم حواله داد.
تمام دستگاه های تبلیغاتی و رسانه های داخلی و خارجی یکصدا به حمایت از موجودیت “نوزاد نامبارک” پرداختند. یکی آن را معجزه نامید، دیگری آفتاب تابان و باعث ایجاد صلح فراگیر در منطقه. رییس مجلس شورای اسلامی در میان حیرت و بهت همگانی تنها در۲۰ دقیقه برخلاف همه اصول و قواعد پارلمانی قال قضیه برجام را کند.
فضای افکار عمومی به گونه ای طراحی شده بود که هر کس بابرجام مخالفت می کرد متهم به جنگ طلبی و هم راستا با سیاست های “نتانیاهو” قلمداد ومتهم به هواداری از جریان دلواپسی می شد. پهلوان ،«ظریف هسته ای »مدال شجاعت و افتخار از «دانشمند حسن روحانی» دریافت وبر سینه مبارک زد، همزمان با شخصیت های معاصر همچون” امیرکبیر و مصدق السلطنه” مقایسه شد. هواداران دولت بنفش سرمست از خیال پیروزی و بازی بردـ بردهل هله کنان به صحنه بازی آمدند و جشن و پایکوبی در خیابان های بالا نشین تهران به راه انداختند.
اما مخالفین واقعی برجام که در واقع باید آن ها را میهن پرستان واقعی نامید در این مدت خون جگر خوردند، فغان ها وفریادها زدند. ولی افسوس گوش شنوایی نبود و همه چیز در میان دعوای داخلی ژن های مرغوب وآقازادگان اصلاح طلب و اصولگرا گم شد. غوغای رقابت جناحی وجنگ خانوادگی درونی اجازه نداد صدای رسای میهن پرستان به گوش افکار عمومی و آحاد ملت برسد.
اما برجام برخلاف وعده و وعیدها وتبلیغات هوادارانش از ایران چه ما به ازایی می خواست؟ چرا از روز اول با این قرار داد به مخالفت برخاستیم آیا اعتراض ها تنها از روی مخالف خوانی با عملکرد هیات حاکمه در طول سال های گذشته بود ویا به دلیل شناخت اصول،مبانی و منافع ملی ملت ایران.
برجام اقدام مشترکی بود در جهت خلع سلاح و محدودیت حاکمیت سرزمینی و استقلال ایران. بازرسی های وسیع و نامحدود از مراکز هسته ای و پذیرفتن پروتکل الحاقی، با دست خود سیمان درراکتور آب سنگین ریخته شد، اکسید کردن اورانیوم تا 20 درصد غنی شده و در نهایت به گور سپردن کودکی که هرگز زاده نشد.
ولی آنچه که نگران کننده بود سطور نانوشته و تفسیرهای یکسویه قدرت های بزرگ از مفاد قرارداد بود. بی دلیل نبود که « باراک حسین اوباما » رییس جمهور وقت آمریکا در نطق های پایانی زمامداری خود با افتخار و غرور اعلام کرد:« برجام سند تسلیم شدن بی قید و شرط ایران است.بدون آنکه یک گوله شلیک کنیم ایران همه چیز را پذیرفت.»
اکنون در ایلات متحده آمریکا کشتیبان را سیاست دیگری آمده است.«دونالد ترامپ»بواقع چهره لخت و عریان شخصیت آمریکایی است. وی تجسم واقعی روح آمریکا در دوران کنونی است.بدون تشریفات وقواعد دیپلماتیک با جهان سخن می گوید، رک، صریح و بی پرده . روی دیگر نتانیاهو، همراستا و همراه با سیاست های اسراییل در منطقه.سخنان وی در سازمان ملل نشان داد که آمریکایی ها عزم خود را جزم کرده اند که حضور ایران را در منطقه محدود و سیاست خلع سلاح موشکی و بازرسی از مراکز نظامی به صورت گسترده ونامحدود را از طریق سطور نانوشته وروح برجام بر ایران نمایند.
البته ته وقتی خود به دست خود پدافند هسته ای را نابود کردیم آن ها خاک ریز به خاک ریز پیشروی می کنند.نحوه رفتار آمریکایی ها ما را یاد خلع سلاح صدام حسین در عراق و معمر قذافی در لیبی و عاقبت کار آن ها می اندازد.
روشن است از زمان روی کارآمدن «ترامپ» تا کنون سطح تهدیدها علیه ایران افزایش بی سابقه ای یافته است. ولی استراتژی دولت بنفش همچون گذشته دربرابر این تهدیدها نامناسب و ناکارآمداست. دولت چشم امید به حمایت اتحادیه اروپا در مقابل آمریکادوخته است وسیاست ازاین ستون به آن ستون فرج را پیشه نموده است. اروپا و حتی روسیه و چین همه بخشی از هژمونی و فضای حیاتی آمریکا محسوب می شوند. حتی روسیه به عنوان بزرگترین متحد ایران هیچکدام از قطعنامه های شورای امنیت بر علیه ایران را وتو نکرد.
دولت حسن روحانی با دیپلماسی « لبخند بر روی ویلچر» می خواهد به مقابله با بی سابقه ترین تهدیدهای آمریکا در طول۴۰ سال اخیر برخیزد. نتیجه این مقابله به مثل از حالا معلوم است.اکنون اقدام مشترک برجام نه تنها آفتاب تابان نیست. بلکه قوزی است بالای قوز برای ملت ایران، خسرات محضی که جبرانش به این سادگی ها نخواهد بود. همان هیچ تمام و به قول شاعر چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی، برجامی که عاقبت موش زایید:
نهادند قوزش بالای قوز/ندانسته رقصیددارای قوز
شر است آنکه هر کار هر جا کند/خردمند هر کار بر جا کند
پاینده ایران
فرهاد باغبانی