شام ترکی،نگاه ایرانی به تهاجم ترکیه
نوشتهای از محمد آمره
در هفتههای اخیر دور دوم توسعهطلبی اردوغان در شمال سوریه با عنوان عملیات چشمه صلح برای عقب راندن کُردها از مرز مشترک سوریه و ترکیه و پاکسازی جمعیتی آغاز شد. اردوغان توانست پس از مدتها رایزنی با دولت آمریکا موافقت این کشور برای ایجاد حائل 30 کیلومتری در شمال سوریه را بگیرد. این نقشآفرینی ترکیه در شمال سوریه بهویژه برای نیروهای میهندوست کمی پیچیده و گیجکننده است. چراکه چندین عامل متناقض در حال شدن است و ازاینرو اتخاذ تصمیم و رویه مناسب را برای سیاستمدارن و تحلیل گران سخت میکند بهویژه که در فضای سیاست زده کشور هر تصمیمی میتواند مخالفت عدهای را برانگیزد؛ بنابراین در حمله ترکیه به شمال سوریه اولین مسئلهای که ما با آن مواجه هستیم این سؤال است که موضوع ما در قبال حمله ترکیه به شمال سوریه چه به باید باشد؟ البته از نگاه انسانی یک جواب بیشتر وجود ندارد و آن محکومیت بدون چونوچرا حمله ترکیه به کُردهاست. کشتار مردمان بیگناه که سالهاست درگیر مصائب جنگ و خشکسالی و آوارگی هستند دل هر انسان آزادهای را به درد میآورد؛ اما مسئله پیچیدهتر از این نگاه انسان دوستانه است باید کمی بیپرده سخن گفت.
در مسئله حمله ترکیه به شمال سوریه چندین نکته و نگاه وجود دارد که برای رسیدن به نتیجه درست باید همزمان بررسی شوند.
ترکیه و آرزوی احیای خلافت عثمانی
پس از روی کار آمدن حزب اسلامگرای عدالت و توسعه به رهبری اردوغان برخلاف توصیه آتاترک برای اولین بار پس از بنیانگذاری کشور ترکیه، این کشور نگاه به غرب را کنار گذاشت و سیاست خود را در نگاه به شرق تنظیم کرده و سودای احیای خلافت عثمانی را در سر پروراند و ازاینرو بود که طرحهایی مانند تبدیلشدن به رهبر جهان اسلام و جهان ترک را تنظیم کرد. در همین راستا دولت ترکیه تلاش کرد از خلأ قدرت به وجود آمده در سوریه و عراق در جنگ داخلی بهترین استفاده را ببرد و در حد توان مناطقی را اشغال کرده و درنهایت بتواند ادعای ارضی خود را به این مناطق علنی کند. از سوی دیگر دولت ترکیه کُردها و بهویژه پ ک ک را بزرگترین دشمن یکپارچگی سرزمینی خود میداند و ادعا میکند میخواهد با حمله به شمال سوریه ارتباط پ ک ک و ی پ گ را قطع کند و این اقدام برای حفظ یکپارچگی سرزمینی این کشور است؛ اما اینکه بعدتر بخواهد بر بخشی از شمال سوریه ادعای سرزمینی داشته باشد بعید نیست. از این رو ناقض منافع ملی ایران است. ترکیه بهعنوان رقیب ایران در منطقه همیشه تلاش کرده است تا منافع ملی ما را بهصورت آشکار و نهان به چالش بکشد و با حمله به متحد منطقهای ما در حقیقت به منافع ملی ما حمله کرده است و میبایست از سوی جمهوری اسلامی این اقدام محکومشده و برای توقف این عملیات فشارهای دیپلماتیک و بینالمللی اعمال شود؛ اما در سالهای اخیر به دلیل تحریمهای بیدلیل دیدهایم که دولتمردان ما با این استدلال که ترکیه میتواند ما را در دور زدن تحریمها یاری کند از منافع ملی ایران کوتاه آمدهاند و سیاست کلی نظام در راستای رفع تنش با ترکیه است.
پانترکیسم؛ پیادهنظام ترکیه در ایران
از سوی دیگر وجود لابی قدرتمند ترکیه در بدنه دولت باعث شده تا دولت نتواند سیاستهای مناسب برای تأمین منافع ملی ایران در برخورد با ترکیه را اتخاذ کند؛ این امر بر توقع ترکها از فضای افکار عمومی ایران نیز آنچنان تاثیر گذاشت که اردوغان در درخواستی عجیب و نامتعارف از رئیس جمهور ایران بخواهد که مخالفین تجاوز ترکیه به خاک سوریه را در ایران ساکت کند! همچنین حمایت تمامقد الحاق گرایان ترک و تجزیهطلبان از ترکیه بهعنوان پیادهنظام این کشور در درون ایران سبب شده است با کوچکترین موضعگیری نسبت به ترکیه هجمهای علیه فرد موضع گیرنده به راه افتد و ازآنجاییکه بیشتر تصمیمگیرندگان سیاست خارجی درک درستی از مناسبات بینالمللی و منافع ملی ندارند تلاش میکنند درگیر این مسائل نشوند. پانترکیست ها بهعنوان حافظان منافع ترکیه در ایران تحمل کوچکترین انتقادی نسبت به حمله ترکیه به شمال سوریه را ندارند و کافی است کسی دریکی از شبکههای اجتماعی این حمله را محکوم کند تا با حمله مستمر و پیدرپی به دفاع از ترکیه و تخریب طرف موضع گیرنده برآیند.
پانترکیست ها با افکار فاشیستی تلاش می کنند حمله ترکیه به شمال سوریه را به سرکوب تروریست های کرد تقلیل دهند و از این رو که کردها را رقیب خود در ساختن کشور خیالی خود در آذربایجان غربی می دانند وانمود می کنند که تضعیف کردها به نفع آذری هاست هر چند که مردم آذربایجان و به ویژه میهن دوستان آذری مخالف خود با ارتش ترکیه را به صورت رسا بیان کرده اند اما اقلیت کوچکی از آذری ها که نگاه فاشیستی و تجزیه طلبانه دارند ارتش ترکیه را به عنوان یک قهرمان که قرار است در روز موعود تشکیل کشور خیالی آذربایجان به کمک اینها آمده و گروهک های کردیرا سرکوب کند می بیینند و از این رو حمایت آن را وظیفه خود می دانند.
در جدید ترین اقدام هم بازیکنان یکی از تیم های لیگ برتری به پیروی از تیم ملی ترکیه در جریان یکی از بازی های خود به احترام ارتش ترکیه سلام نظام داد که نشان از وخامت اوضاع است.
پانکُردیسم سوار بر احساسات ایرانیان در دفاع از کُردها
مسئله دیگری که میتواند بر تصمیم نخبگان و دولتمردان ایرانی تأثیر بگذارد نگاه گروه ها و گروهک های کُردی به کشورهای ایران، ترکیه، عراق و سوریه است. تمام گروه های تروریستی و سیاسی کُردی که بیشتر آنها هنوز گرایش چپ خود را حفظ کردهاند همیشه بهصورت آشکار اعلام کردهاند که هدفشان تشکیل کردستان بزرگ است که شامل تجزیه ایران هم میشود. الحاق گرایان کرد داخل ایران نیز که گرایش به پانکُردیسم یا تشکیل کردستان بزرگ دارند در موضعگیری خود تلاش میکنند در جایگاه شهروندان کشور خیالی کُردها بایستند که هموطنانشان زیر حمله یک کشور خارجی است و این موضوع سبب شده است نخبگان ایرانی و دستاندرکاران دولت در موضعگیری آشکار علیه ترکیه یا در دفاع از کُردها را محتاط کند. چراکه این گروههای تجزیهطلب تلاش میکنند بر روی احساسات نوعدوستی ایرانیان موجسواری کنند درحالیکه اعتقادی به یکپارچگی سرزمینی ایران ندارند و شب خود را در آرزوی تجزیه ایران سحر می کنند.
تضعیف گروه های کُردها به نفع چهار کشور
این روزها اگر نگاهی به شبکههای اجتماعی انداخته شود خواهیم دید که عدهای باوجود مخالفت با ترکیه و نفرت از اردوغان اما از این حمله ناراحت نیستند و آن را زمینهای برای سرکوب و تضعیف گروه های کُردی که در فکر تشکیل کردستان بزرگ هستند میدانند؛ و با این استدلال که تجزیهطلبی کُردی بهویژه حزب پ ک ک و شعبههای دیگرش مانند پژاک و ی پ گ مشکل مشترک این 4 کشور هستند عقیده دارند که باید تضعیف شوند.
قدرتطلبی احزاب کُردی ، عامل بدبختی مردم کُرد
در نگاهی دیگر بسیاری از تحلیل گران مسائل منطقه قدرتطلبی احزاب کُردی را یکی از عوامل اصلی فشار بر روی کُردها میدانند. بسیاری معتقدند که اگر احزاب کُردی به درگیری با حکومتهای مرکزی برنمیخاستند وضعیت زندگی در مناطق کُردنشین بهتر میبود بهویژه احزاب چپ که هنوز هم مشی مبارزاتی مسلحانه و چریکی را حفظ کردهاند و بجای مشارکت در قدرت کشور در پی تجزیه سرزمینی هستند و اجازه برقراری یک دیالوگ سازنده با حکومت را نمیدهند. مثل مهمی وجود دارد که هیچ کسی بهاندازه گروه های کُردی ، مردم کُرد را نکشته است. هرچند کُردها این مسئله را قبول نمیکنند و به دفاع از احزاب کُردی برمیخیزند. این گروه هرچند نگاه تبعیض آمیز دولت بعثی سوریه به کردها را نادیده نمی گیرند اما معتقدند کنار کشیدن گروه های کُردی در جریان جنگ داخلی سوریه و مشارکت نکردن در بازگرداندن امنیت به این کشور و بخشی از مشکل شدن آنها سبب شده است گرفتار عقوبت شوند و دولت سوریه نیز دل خوشی از گروه های مسلح کُردی ندارد از این رو بدش نمی آید گروه های مسلح کُردی تضعیف شوند.
هر جا کرد هست آنجا ایران است
نگاه دیگر و مهمی که در ایران نسبت به مسئله اختلاف و جنگ میان کُردهای سوریه و ترکیه وجود دارد، نگاه تمدنی است که از سوی میهندوستان نمایندگی میشود. این گروه با نفی مبارزات چریکی و مسلحانه گروه های کُردی و رویکرد تجزیهطلبانه آنها، کُردها را پاره تن ایران و درون ایران بزرگ فرهنگی میبیند و معتقدند ایران بهعنوان کشور وارث تمدن ایرانی میبایست از کُردها بهعنوان ایرانیتباران حمایت کند. در این نگاه که البته تنها محدود به مسئله کُردها نیست دولت ایران را موظف میدارد تا بهعنوان وارث تمدن ایران از ایرانیتباران جهان حمایت کند که کُردها هم شامل این موضوع میشوند.
با توجه به موارد پیشگفته موضعگیری صحیح در قبال حمله ترکیه به شمال سوریه پیچیدگیهایی دارد اما به نظر میرسد اگر بخواهیم نگاهی بهدوراز تعصب و منطبق با واقعیتهای موجود داشته باشیم که هم وجه انسانی این مسئله را پوشش دهد و هم منافع ملی ایران را تأمین کند محکومیت ترکیه در دفاع از مردم کُرد سوریه است. این نگاه میان احزاب کُردی و غیرنظامیان کرد تفاوت قائل شده و توسعهطلبیهای ترکیه که همراه با کشتار مردم بیدفاع است را محکوم میکند و بهترین راهحل را در حفظ یکپارچگی سوریه بدون دخالت کشورهای خارجی و با فراهم کردن امکان مشارکت کُردها در مناسبات قدرت در سوریه میداند. این نگاه میتواند آرامش و آسایش را پس از چند سال به کشور سوریه بازگرداند و با تقویت دولت مرکزی دست دولت ترکیه و احزاب کُردی با مشی مسلحانه را از سرنوشت مردم کُرد سوریه قطع میکند.
البته باید به این نکته مهم نیز توجه کرد که تنها تلاش ایران برای کمک به همتباران خود کافی نیست و گروه های کُردی نیز باید این واقعیت بپذیرند که دشمنی با ایران یعنی دشمنی با میهن آبا و اجدادی خود. تجربه نشان داده است که کُردها در منطقه پناهی جز ایران ندارد و هر کشوری ازجمله آمریکا، عربستان، اسرائیل و … به کردها نزدیک میشود تنها بهصورت مقطعی و از روی بهرهبرداری سیاسی است. ازاینرو واقعبینی کُردها در خوشبختی آنها تأثیر مستقیم دارد. تا زمانی که کُردها سیاست خود را بر دشمنی بر ایران گذاشتهاند نمیتوانند انتظار کمک داشته باشند. هرچند همانطور که گفتیم ایران برای حمایت از ایرانیتباران وظیفه ذاتی دارد.
از این رو اگر بخواهیم این نوشته را جمع بندی کنید باید به دو نکته مهم اشاره کنیم. نکته نخست اینکه حمله ارتش ترکیه به شمال سوریه با هر عنوانی محکوم است و باید فورا قطع شده و دیگر تکرار نشود. کشتار مردم بی گناه پس از سال ها درد و رنج و در سکوت نهادهای بین المللی قابل تحمل نیست و دل هر انسانی را به درد می آورد. نکته دوم تضعیف گروه های مسلح کردی و تبدیل آنها به گروه های سیاسی برای مشارکت در دولت سوریه است. دولت سوریه نیز باید از این اتفاق درس عبرت بگیرد و کردها را نه به عنوان یک غریبه که بلکه به عنوان شهروندان و فرزندان خود د رنظر بگیرد و زمینه مشارکت آنها در قدرت را فراهم کند. دور باطل جنگ و کشتار و خون ریزی در خاورمیانه باید پایان پذیرد. تا زمانی که اصلاحات از درون و به صورت مسالمت آمیز نباشد بدبختی و جنگ و کشتار از این منطقه رخت برنخواهد بست.