ایرانشهر؛ ایدۀ ایران
پرسش بنیادین برای ایرانیان آن است که «ایدۀ ایران» چیست؟ پاسخ سرراست و روشن است. «ایدۀ ایران» اصل و قاعدۀ زرین و بنیادینِ ما برای بقا و استمرار است، که در قالب اندیشه و آرمان «ایرانشهر» تحقق مییابد.
ایده ایران به معنای «ایرانشهر» است و ایرانشهر یعنی پهنۀ یک خانه و میهنِ مشترک، همراه با یک دولت یا سیستمِ فرمانروایی و تشکیلاتِ سیاسیاجتماعیِ واحدِ مردمانی که درک و آگاهیِ مشترکی از سرزمین، تاریخ، هویت، زبان و فرهنگ خود دارند، که نتیجه و برآیندِ اتحادِ سیاسیِ کشورها یا سرزمینهایی است که همه یک میراثِ مشترکِ آریایی و یک خودآگاهی مشترک ایرانی دارند.
ایرانشهر یعنی پهنهای که آن را به نام ایران و متعلق به یک «خودآگاهی» مشترک به نام ایرانیت درک میکنیم و بر پایۀ سیستم فرمانرواییِ «شاهنشاهی به عنوان دولت ملی ایرانیان» اداره میشود که در دوران مدرن، بر پایۀ اصلِ «جدید در قدیم»، این دولت ملی به شکل پادشاهی مشروطه صورتبندی شده است.
ایدۀ ایران یعنی تحقق ایرانشهر، یعنی اتحاد همۀ سرزمینها و کشورهای آریایی (ایرانی)، و این ایرانشهر مبتنی است بر:
۱)سرزمین و پهنهای واحد (به نام آشیان و میهن آریاییها)، ۲)میراث هویتیفرهنگی واحد (یا همان فرهنگ فراگیر ایرانشهری با تمام ارکان و ارزشها و اجزایش)، و ۳)دولت ملیِ واحدی به نام شاهانشاهی که برخاسته از وضع طبیعی ایرانشهر و تجلیِ قطعی اتحاد کشورهای آریایی و ساختار ایرانشهر است.
شاهانشاه، شاه سرزمین خاصی از سرزمینهای ایرانشهر نیست، بلکه شاهِ بزرگِ ایرانشهر است که فراتر از هر نوع مذهب و قومیت و نژاد و زبان خاصی است، و یکی از ارکانِ وحدتِ ایرانیان محسوب میشود، یعنی برای تحقق ایرانشهر، شاهانشاهی و شاهانشاهِ حیّ و حاضر از شروط لازم و اصلی است.
لزوم ایدۀ ایران یا همان اتحاد و یکپارچگی ایرانیان در تحت ایرانشهر را ایرانیان از هزارههای پیش دریافته بودند، چنانکه ردّ پای این درک و الزام را میتوان در آثار مختلف ادبی، سیاسی و فلسفی ایرانیان، همچون شاهنامۀ فردوسی و سیاستنامۀ خواجه نظامالملک، مشاهده و پیگیری کرد.
در دوران جدید، پانایرانیستها از دهههایی پیش، ایدۀ ایران را به صورت یک مطالبه و فوریت سیاسی صورتبندی و سازماندهی کردند، و همچنین دکتر جواد طباطبایی آن را به صورت یک نظریه (به نام نظریۀ ایرانشهری) مدون و تبیین کرده است.
اما لزوم و ضرورتِ ایدۀ ایران و تحقق ایرانشهر در تأمینِ منافع و امنیت ملی و حفاظت از بقا و استمرار ایران و ایرانیان است، چرا که ایرانیان در طول تاریخ دریافتند که اتحاد و یکپارچگی سرزمینها و کشورهای آریایی تحت رهبری شاهنشاه منجر به کسب «فرِّ ایران یا فرِّ ایرانشهر» میشود. «فرّ» مفهومی در ادبیات دینی ایرانیان بوده است که بعدها به ادبیات سیاسی آنان راه پیدا کرده و به معنای نیرو، قدرت، بخت، شکوه و درخشش است. فرِّ ایرانشهر، قدرت و درخششی است که در نتیجۀ یکپارچگی ایرانیان و کشورهای ایرانی بر پایۀ میراث فرهنگی مشترک و شاهنشاهی، منجر به حفاظت ایرانیان و سرزمینشان از تحرکات دشمنان و حصول ثروت و خرد و رفاه میشود، یعنی سبب تأمین منافع و امنیت ملی خواهد شد.
پس ایدۀ ایران یعنی وحدت ایرانیان و سرزمینهای ایرانی در تحت ایرانشهر، به منظور حفاظت از بقا و استمرار ایران و تأمین منافع و امنیت ایرانیان. این ایده، همواره در طول تاریخ ایران، حتی در زمانهایی که دولت ملی در محاق رفته بود، توسط نخبگان ایرانی دنبال شده است. شاهنامه، در درجۀ نخست، نامۀ «ایدۀ ایران» است؛ حافظ و انتقالدهندۀ ایدۀ ایرانشهر به عنوان یک اصل و قاعدۀ زرّین و بنیادین است؛ به یادآورندۀ کلید و رمزِ بقا و استمرار ایرانیان و ایرانزمین است. شاهنامه، نامۀ شاهان، به ما یادآور میشود مفهوم و بقای ایرانشهر با مفاهیمی چون شاهنشاهی و فرهنگ ایرانی گره خورده است، ایرانشهر پهنهای سرزمینی-سیاسی-فرهنگیای است که شیرازهاش را دولت ملی آن (یعنی شاهنشاهی ایران، و اخیراً پادشاهی مشروطه) و فرهنگ فراگیرش تشکیل میدهد.شاهنامه نامۀ تاریخ ما به ما است جهت سپارش و سفارشِ کلیدیترین و حیاتیترین رمز و اصلِ ماندگاری ما.