نقدی بر کتاب پرنده نوپرواز – توحید ناظم زاده
نقدی بر کتاب پرنده نوپرواز
توحید ناظم زاده
در حدود سی و یک سال از یورش اتحادیه کمونیست های ایران به شهر آمل می گذرد. این سازمان سازمانی کمونیستی بود که منش و رفتار مائو تسه تونگ رهبر و موسس چین کمونیستی را سرلوحه کار خود قرار داده بود. اعضا و هسته تشکیل دهنده این سازمان متشکل از دانشجویان ایرانی بود که جهت ادامه تحصیل عمدتا در ایالات متحده مشغول به ادامه تحصیل بودند، در سال 1355 با وحدت گروه فلسطین که یکی از اعضای محوری آن به نام حسین تاجمیر ریاحی توانسته بود از چنگال ساواک فرار کند و از مرز عبور کند. گروه پویا با سازمان انقلابیون کمونیست که موسس آن سیامک زعیم بود سازمانی نوپا به نام اتحادیه کمونیست های ایران پایه گذاری شد. این سازمان به مرور زمان یکی از تشکل های بزرگ مخالفت با رژیم شاه سابق ایران شد.
نخستین شماره نشریه این سازمان به نام “حقیقت” در یک مهرماه 1355 منتشر شد نشریه حقیقت بیشتر شامل خبرهای مبارزات کمونیستی در اقصی نقاط گیتی و مطالبی بر ضد شاه سابق ایران و اوضاع سیاسی و اقتصادی ایران و از آن مهم تر ناشر افکار اتحادیه کمونیست ها و بیان کننده آخرین موضع گیری های این سازمان بود. این سازمان دارای نفوذی گسترده و هواداران زیادی بود تعداد زیادی از اعضای این سازمان همچنین عضویت کنفدراسیون احیا را داشتند. این سازمان از عاملین اصلی تظاهرات دانشجویان ایرانی در اعتراض به سفر شاه به آمریکا بود که پلیس آمریکا برای متفرق کردن دانشجویان ایرانی مجبور به استفاده از گاز اشک آور شد. در جریان انقلاب نیز اعضای این سازمان نقش زیادی در حمله به کلانتری ها داشتند و به موازات این رویداد سازمان اقدام به تاسیس تشکل های نظامی نیز کرد.
یکی از مهم ترین این تشکل ها، تشکل “پیشمرگه زحمتکشان” بود که در کردستان پایه ریزی شد و با وجود انحلال زودرس در حوادث کردستان دخالت فعال داشت. آخرین دخالت این سازمان در حوادث معاصر ایران و پیش از واقعه آمل حضور در اجتماع دانشگاه تهران در 14 اسفند 59 سخنرانی جنجالی ابوالحسن بنی صدر بود که سازمان حضور خود در این اجتماع و درگیری با ماموران دولتی و آتش زدن چادر وحدت دانشگاه تهران را از افتخارات خود می دانست.
تعدادی از اعضای این سازمان بنابر آنچه رهنمود و دستور سازمان گفته می شد در جبهه جنگ ایران و عراق نیز حضور داشتند و اسامی کشته های این سازمان در جنگ نیز توسط نشریه حقیقت چاپ می شد و سازمان از شرکت خود در جنگ ایران و عراق به عنوان مبارزه با امپریالیسم آمریکا یاد می کرد. از جمله موضع گیری های معروف دیگر این سازمان مخالفت با تشکیل مجلس خبرگان رهبری و هواداری از تشکیل مجلس موسسان بود . پس از حوادث سی خرداد 60 سازمان که معتقد به انحراف انقلاب بود، علنا به فکر مبارزه مسلحانه با نظام جمهوری اسلامی افتاد. به مرور زمان مطالب نشریه حقیقت که مشی نسبتا متعادلی را دنبال می کند تبدیل به مطالبی تند علیه مسئولان جمهوری اسلامی شد. هرچند که تاریخ نشان داده است که اکثر گروه های مارکسیستی عاقبت تن به مبارزه مسلحانه می دهند.
چنین رویدادی پیرامون این سازمان نیز قابل پیش بینی بود زیرا که بسیاری از اعضای این سازمان نظیر مسئولان عالی رتبه آن همانند حسین تاجمیر ریاحی و سیامک زعیم آموزش جنگ های مسلحانه و چریکی را در اردوگاه های فلسطینی طی کرده بودند و دیگر اعضای سازمان نیز به فراخور زمان در کردستان آموزش های نظامی را طی کرده بودند. در ثانی که سازمان اقدام به چاپ جزواتی پیرامون مبارزه مسلحانه می کرد که معروف ترین جزوه آن “چگونگی ساخت مواد منفجره” بود.
“سیامک زعیم” رهبر این سازمان نیز سال های قبل از پیروزی انقلاب ایران مقاله ای در نقد مطلب روزنامه باختر امروز نوشته بود و به ضرورت این مبارزه اشاره کرده بود. در نهایت با جمع بندی های درون سازمانی سازمان وارد مبارزات مسلحانه با نظام جمهوری اسلامی شد و ترجیح داد به جای درگیری خیابانی یکی از تز های مائو یعنی محاصره شهرها از طریق روستاها و شهرهای کوچک را پیاده سازی کند. عمده شعاری که مسئولان اتحادیه با اتکا به آن تصمیم به مبارزه مسلحانه گرفتند، سخن معروف مائو بود که «قدرت سیاسی از لوله تفنگ بیرون می آید». با حصول آخرین جمع بندی ها نیروهای اتحادیه کمونیست های ایران که نام “سربداران” را برای خود برگزیده بودند، در جنگل های اطراف آمل، شهری که برای چنین رویدادی انتخاب شده بود مستقر شدند. از حدفاصل شهریور 60 تا 6 بهمن آمل چندین درگیری کوچک و بزرگ بین نیروهای اتحادیه و جمهوری اسلامی رخ داد که باعث کشته شدن ده ها نفر از طرفین شد. ولی بزرگ ترین درگیری که در واقع پایانی بر نبرد مسلحانه اتحادیه کمونیست ها و نیروهای نظامی جمهوری اسلامی بود، درگیری بزرگ آمل بود که باعث کشته شدن بیش از 44 نفر از مردم آمل و پاسداران و نیروهای بسیج شد.
همچنین منابع نیز کشته شدگان نیروهای اتحادیه(سربداران) را 37 نفر قلمداد کردند شکستی که اتحادیه کمونیست ها در طرح اشغال آمل با آن مواجه شد، فراتر از یک شکست نظامی بود زیرا که سازمان بسیاری از افراد وفادار و کادرهای خود را در جریان این واقعه از دست داد. باقی کسانی که توانسته بودند زنده از مهلکه بگریزند نیز پس از مدتی توسط ماموران اطلاعاتی جمهوری اسلامی دستگیر شدند و بعد از دادگاهی که به صورت زنده نیز از تلویزیون پخش شد، در استادیوم فوتبال آمل در مقابل چشم مردم تیرباران شدند. در مجموع می توان تعداد کشته های اتحادیه در نبرد با جمهوری اسلامی را بیش از صد نفر عنوان کرد. پس از این رویدادها عملا اتحادیه کمونیست های ایران رو به انحلال و فروپاشی رفت.
پیرامون کتاب پرنده نوپرواز
باید اذعان کرد که واقعه آمل یکی از وقایع مهم در تاریخ معاصر ایران بوده است . هواداران این حرکت از آن به عنوان قیام آمل و منابع دولتی از آن به عنوان حماسه مردم آمل یاد می کنند. آیت الله خمینی پس از واقعه آمل سه روز بعد در سخنرانی می گوید: «اگر این عده ای که در جنگل بودند اسلام را فهمیده بودند حمله به آمل نمی کردند.چطور می شود چندتا دزد سرگردنه که هیچ از اسلام و قرآن نمی فهمند بخواهند بیایند و یک شهر مومن را به هم بریزند ». گفته می شود آمل تنها شهری است که آیت الله خمینی در وصیت نامه خود از آن یاد می کند.
هاشمی رفسنجانی در کتاب خاطرات خود به نام “عبور از بحران” چند روز پس از درگیری 22 آبان مابین نیروهای ارتش و سپاه جمهوری اسلامی و سربداران می نویسد: «از جنگل های آمل خبر رسید که ضد انقلاب با عنوان سربداران علیه نظام جمهوری اسلامی قیام مسلحانه کرده است و در درگیری بین سپاه و ایشان رخ داده است 11 نفر از نیروهای ارتش و سپاه شهید شده اند همینک ارتش و سپاه برای سرکوب ضد انقلاب وارد جنگل شده اند».
این واقعه چند سالی است که به عنوان “حماسه مردمی آمل” در تقویم رسمی کشور ثبت شده است . فارغ از بحث هایی که طرفداران و مخالفان این رویداد پیرامون یاری یا عدم یاری مردم آمل با یکدیگر می کنند، چند سالی کتابی به نام “پرنده نوپرواز” که برگرفته از شعری معروف از شاملو است توسط بازماندگان سربداران در خارج کشور به چاپ رسیده است . با توجه به چاپ کتاب هایی توسط منابع دولتی همانند “اسناد اتحادیه کمونیست های ایران در واقعه آمل” که بیشتر شرح دادگاه های اعضای دستگیر شده اتحادیه است ، کتاب پرنده نوپرواز که توسط هواداران جریان اتحادیه در خارج کشور چاپ و نسخه اینترنتی آن نیز توسط فضاهای مجازی پخش شد مورد توجه پژوهشگران قرار گرفت تا ابعاد این واقعه تاریخی بیش از گذشته روشن شود.
کتاب پرنده نوپرواز شرحی است از زبان اعضای بازمانده از آنچه از دید اتحادیه کمونیست ها در آن زمان گذشت و شامل بخش های مختلفی از تدارکات و تا زمان درگیری و تصاویری از کشته شدگان و اعلامیه ها می باشد. منتها به نظر می رسد کتاب مزبور در قسمت های مختلف نیز حاصل تحریفات جریان فکری امروزی است که خود را وارث واقعه آمل می داند و سعی می کند به مطالب رخ داده را به دید امروزی خود تحریف کند:
1- به عنوان مثال نویسنده یا نویسندگان کتاب به شدت مایل به تزریق تمایلات انترناسیونالیستی خود می باشند. چیزی که در کتاب به دفعات به آن اشاره شده است . در جایی از کتاب می خوانیم: «جنگ ایران و عراق جنگ طبقه ما نبود و شرکت نیروهای ما جز برای تامین اسلحه هیچ نفع دیگری نداشت». این نوشته در تعارض با آنچه اتحادیه مدعی آن بود است. زیرا که اتحادیه بنا بر مشی فکری خود و آنچه دفاع از تمامیت ارضی کشور و مبارزه با امپریالیسم آمریکا می دانست، در جبهه جنگ حضور داشت و حتی تعدادی از اعضای آن در جبهه جنگ نیز کشته بودند. به عنوان مثال حسین تاجمیر ریاحی در قسمتی از دادگاه می گوید:« روزی که عراقی ها دزفول را با موشک های 6 متری زیر آتش می گرفتند من در دزفول بودم». در قسمتی دیگری از دادگاه در قبال صحبت های دادستان وقت “اسدالله لاجوردی” که صرف حضور اتحادیه در جنگ را تنها صرف دزدیدن سلاح می دانست. تاجمیر ریاحی در پاسخ می گوید: «ما برای تامین اسلحه به جبهه نرفتیم . اگر قصد به تامین اسلحه داشتیم به راحتی می توانستیم از کردستان تهیه کنیم . لااقل شما می دانید که در آن زمان بازار اسلحه علنی بود. ما برای دفاع از وطن به جبهه رفتیم».
در جای دیگر تاجمیر ریاحی در مورد علل مطرح شده ایده آمل می گوید:«ما فکر می کردیم که دارد به انقلاب خیانت می شود. بخش هایی از میهن فروخته می شود و آمریکا دارد میاید».
ادعاهای انترناسیونالیستی مدعیان جریان آمل با بخش های دگر کتاب نیز در تعارض است . به خصوص در قسمت های بیانیه ها که سربداران به صراحت از دفاع از تمامیت ارضی کشور سخن می گویند. در بیانیه 26 خرداد 60 که در نشریه حقیقت چاپ شده است می خوانیم:
«انقلاب ایران در شرف نابودی کامل است و کشور،نه تنها صرفا استقلال آن بلکه حتی تمامیت آن در خطر جدی می باشد».
در نشریه حقیقت به تاریخ 3 آذر 60 پیرامون اهداف فوری قیام سربداران می خوانیم:
«بسيج مردم و کلية امکانات مادي و معنوي کشور براي نجات خوزستان و بيرون ريختن
تجاوزکاران بعثي از خاک کشور. حکومت انقلابي موقت بايد قاطعانه از تماميت ارضي کشور حراست
کرده و براي دفاع از ميهن در برابر دخالت هاي قدرت هاي بزرگ و احيانأ تجاوز نظامي آمريکا و روس
و دست نشاندگانشان به خاک کشور ما به ايجاد آمادگي نظامي در ميان مردم و ارتقاء سطح امکانات
دفاعي کشور از طريق بکارانداختن وسائل و ابتکارات داخلي و با اتکاء به مردم خويش بپردازد».
پس می توان نتیجه گرفت، آن چیزی که امروز مدعیان قیام آمل سعی در تحریف آن دارند لااقل در آن زمان به هیچ وجهه در تصورات هیئت رهبری اتحادیه وجود نداشته است. پس به کار بردن نام “خلیج” به جای نام “خلیج فارس” در کتاب پرنده نوپرواز برای کم اهمیت نشان دادن نام خلیج فارس و ایده های ملی و تبلیغ نوعی از انترناسیونالیسم که سرنوشت کارگران ایران و جهان برایش اهمیتی بیش از تمامیت ارضی کشوری که زیر بمب و راکت نیروهای عراقی است نمی تواند منطقی باشد.
2- مطلب دیگری که برای هر پژوهشگر و محققی ایجاد سوال می کند، چگونگی جمع آوری این اطلاعات است. زیرا آنطور که به نظر می رسد نویسنده یا نویسندگان کتاب پرنده نوپر واز همگی در خارج کشور حضور دارند و بدین ترتیب نباید نگرانی بابت برخورد احتمالی داشته باشند. ولیکن نامی از نویسنده این کتاب به میان نمی آید و فقط از “خاطرات یکی از رفقای شرکت کننده در قیام” صحبت می شود. این طرز نام گذاری باعث می شود که عملا به نویسندگان کتاب دسترسی وجود نداشته باشد تا بتوان کم و کیف نگارش این کتاب را پرسید و در برابر این سطور سوالاتی مطرح کرد. همچنین این شائبه برای پژوهشگران پدید می آید که اطلاعات و تصاویر پدید آمده همگی از میکروفیلم هایی است که توسط رابطه های اتحادیه و جنگل تهیه شده است. تعدادی از این تصاویر و میکرو فیلم ها و اسناد و بیانیه ها در خانه تعدادی از اعضا پنهان شده بود که بعد از دستگیری علیه دستگیر شدگان در دادگاه استفاده شد. این احتمال وجود دارد که نویسندگان پرنده نوپرواز خود شاهد دسته اول این ماجرا نبودند و با کسب اطلاعات اقدام به نگارش این کتاب کرده اند. به هر صورت بازماندگان این جریان باید پاسخ مناسبی به سوال ها و پرسش های مخاطبین بدهند.
3- در مورد نام “سربداران ” نیز ذکر این نکته ضروری است که نمی بایست سنخیتی بین یک جریان ملی و مذهبی ایرانی که برای رفع استیلای مغولان بر ایران به قیام برخواسته بودند و سربدارانی که مدعیان امروز جریان آن را حرکتی انترناسیونالیستی می نامیدند باشد. مگراینکه باید این حقیقت را پذیرفت که هیئت رهبری آن زمان اتحادیه با وجود اعتقاد به مرام کمونیسم نسبت به قدرت و نفوذ ناسیونالیسم و میهن گرایی در مردم ایران آگاه بودند زیرا در هر بیانیه به صراحت صحبت از نجات خوزستان و دفاع از تمامیت ارضی از چنگال متجاوزان بعثی می کردند و برای تحریک احساسات ملی گرایی ایرانیان نام سربداران را برای خود برگزیدند تا بلکه مردم با تاثیر از قیام سربداران خراسان علیه مغول ها در جریان آمل نیز همراه آنان باشند.
این مبحث سال های سال توسط دکتر محمدرضا عاملی تهرانی با عنوان “شبیه سازی در ناسیونالیسم” اشاره شد. بدین معنی که جریان ها و حکومت ها برای همراهی مردم ولو به صورت گذرا با مطرح کردن گونه ای از ناسیونالیسم که ناسیونالیسم حقیقی نیست، سعی در تحریک مردم برای تحقق اهداف و خواسته های خود می باشند.
امید است تاریخ را کسانی بنویسند که کمترین نوع غرض را به آن داشته باشند.