جدايي‌طلبی ِ تروريست‌هایِ وطني

جدايي‌طلبی ِ تروريست‌هایِ وطني

سيد علي قاسمي

 

 

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، برخی عناصر مختلف قوم عرب و برخی شیوخ منطقه خوزستان با همراهی عناصر ضد انقلاب و گروه‌های چپ، گرد شخصی به نام آيت‌الله شیخ محمدطاهر شبیر خاقانی جمع شدند و سازمان سیاسی خلق عرب را پایه‌گذاری كردند.
شیخ شبیر از روحانیون بومی و دارای درجه اجتهاد بود كه به دلیل نفوذ معنوی، برخی عشایر عرب زبان منطقه از او حمايت مي‌كردند. هر چند وی در ابتدای سال 1357 تمایل گروهش به جدایی طلبی را رد كرد، اما عناصر افراطی این سازمان با تاكید تحریك‌آمیز بر هویت و نمادهای عربی به گونه‌ای رفتار كردند كه تمایلشان به تقابل و درگیری میان عرب و فارس را نشان دادند. در همین زمان و در نتیجه فعالیت عناصر افراطی و برخی روشنفكران عرب چپگرا، مركزی به نام «كانون فرهنگی خلق عرب» در خرمشهر اعلام موجودیت كرد. مدتی كوتاه از تاسیس این مركز نگذشته بود كه نه‌تنها ردپای حمایت مالی و تسلیحاتی دولت عراق در این سازمان نمایان شد، بلكه اعضای آن نیز صدای خود مختاری خوزستان را سر دادند. برخی فعالیت‌های سازمان سیاسی خلق عرب كه با تحریك گرایش‌های قومی در خرمشهر همراه بود، از این قبیل‌اند: اجتماع برخی عرب‌های ایرانی در مسجد امام صادق(ع) خرمشهر در حمایت از به رسمیت شناخته شدن زبان عربی به عنوان زبان اول عرب‌های ایران، درخواست آزادی چاپ نشریه به زبان عربی، مشاركت در مجلس مؤسسان، تشكیل مجلس عربی در خوزستان، تشكیل دادگاه‌های عربی، تولید و پخش برنامه‌های عربی در صدا و سیما، تعیین وزیر از میان عرب زبانان و… .

بعد از مدتی، كانون فرهنگی خلق عرب كه مركز آن در ساختمان سازمان زنان سابق خرمشهر قرار داشت، شعبی در شهرهای اهواز، آبادان، دشت آزادگان و سوسنگرد تاسیس كرد تا برنامه‌های آشوب‌طلبانه و متكی بر قومی‌گرایی خود را گسترش دهد. حزب خلق مسلمان به رهبری آیت‌الله شریعتمداری نيز از حامیان این سازمان محسوب می‌شد.

با تمام این تحركات، پشتوانه مردمی چندان قدرتمندی در پس پرده سازمان سیاسی خلق عرب وجود نداشت و حتی با بالا گرفتن تنش‌ها، عرب‌های ایرانی طرفدار انقلاب با تهیه و انتشار طوماری 40 متری، هرگونه تجزیه‌طلبی و ضدیت با نظام و انقلاب را رد كردند. سرانجام با گسترش شعارها و میتینگ‌های نژادپرستانه، سازمان خلق عرب وارد فاز نظامی و در اولین اقدامات با حمله به مقرهای سپاه و كمیته و خانه‌های افراد سرشناس باعث رعب و وحشت در منطقه شد. با ادامه درگیری‌ها، بحران به حدی رسید كه امام خمینی(ره) در پیامی از ارتش و سپاه خواستند هماهنگ باشند و در سركوبی اشرار و پاكسازی مناطق بخصوص كردستان و خوزستان همكاری كنند. حمایت عراق از این گروه در طول درگیری به حدی گسترده بود كه به گفته یكی از مسئولان سپاه خرمشهر، طی دو سه روز درگیری، بین 20 تا 30 هزار اسلحه از سوی بعثی‌ها به دست ضدانقلابیون رسید.سرانجام خرداد 1358 با ورود تعدادی از افراد سپاه پاسداران برای كمك به سپاهیان خرمشهر و آبادان و با فرماندهی شهید جهان آرا، ضد انقلاب مسلح تسلیم و پایگاه‌های آنها سقوط كرد و شیخ شبیر به دستور امام(ره) به قم منتقل شد.

گر چه این جریان مسلح و ضد انقلاب در آن زمان سقوط كرد و در ظاهر آثار اجتماعی خود را نیز از دست داد، اما با وجود فروپاشی، زمینه ساز تشكیل چند سازمان جدایی‌طلب تروریستی در این مناطق شد. این گروه‌ها بعد از شروع جنگ تحمیلی تحت عناوین مختلف با ایجاد ستون پنجم نقش مهمی در هدفگذاری‌های ارتش عراق در حمله به مواضع ایران به عهده داشتند. غیر از این، برخی نیروهای خلق عرب در صفوف نیروهای عراقی قرار می‌گرفتند و شاخه‌ای نظامی نیز تاسیس شد كه در جبهه علیه نیروهای ایران می‌جنگید.

پس از سقوط صدام، این گروه مجبور شد رأس پایگاه خود را از عراق به كشورهای اروپایی از قبیل هلند و انگلستان تغییر دهد. داخل ایران نیز دوره اصلاحات فرصتی برای این گروه‌ها ایجاد كرد تا فعالیتی گسترده‌تر داشته باشند. تشكیل «لجنه الوفاق الاسلامی» كه همان شاخه عربی جبهه مشاركت ایران اسلامی بود، از این قبیل است كه به دنبال آن اقدامات تحریك‌آمیز و مشكوكی همچون نصب تابلو به زبان عربی توسط شهردار و شورای شهر، تبریك اعیاد مختلف به زبان عربی كه پیش از آن مرسوم نبود و عكس یادگاری یكی از نمایندگان اهواز در مجلس شورای اسلامی با پادشاه وهابی عربستان صورت گرفت.

روند ابراز وجود این جریانات در منطقه خوزستان كه یادآور همان موضعگیری‌ها و تحركات سال 1358 علیه انقلاب اسلامی بود تا به آنجا پیش رفت كه دگربار به مرحله اقدامات تروریستی و بمبگذاری رسید (بمبگذاری سال 1384 اهواز كه 22 کشته و 350 مجروح بر جای گذاشت). به دنبال آن، برخوردهای امنیتی و قضایی جدی‌تر دنبال شد تا این‌كه با كشف خانه‌های تیمی و ابزار بمبگذاری، آرامش دوباره به استان خوزستان بازگشت.لجنه الوفاق الاسلامي يا همان شاخه عربی جبهه منحله مشاركت نیز دی 81 طي بیانیه‌ای كه سایت‌های ضدایرانی و جدایی‌طلب خوزستان نیز آن را منتشر كردند، اعلام كرد كه نام خود را از كمیته به حزب وفاق تغییر داده است. اما سال 85 و پس از گسترش تحركات قوم گرایانه اين گروه، دادسرای انقلاب اهواز فعالیت آنها را ممنوع اعلام كرد. در اطلاعیه دادسرای اهواز آمده است: «نظر به این‌كه حزب لجنه الوفاق فاقد مجوز و غیرقانونی‏ بوده و فعالیت‌های این حزب در راستای مقابله با نظام مقدس جمهوری اسلامی‏ ایران و ایجاد اغتشاش و تنش میان مردم بالاخص اقوام عرب و عجم است، لذا‏ متذكر می‌گردد عضویت و هرگونه رابطه با حزب فوق جرم محسوب و در صورت‏ مشاهده با این افراد شدیدا برخورد قانونی به عمل خواهد آمد».

برخوردهای قضایی و امنیتی با این گروه‌ها نیز پایان فعالیت خلق عرب نبود و حمایت‌های مادی و معنوی كشورهای مرتجع منطقه و استعمارگران غربی همچنان پشتوانه‌ای برای وجود این گروه‌های تروریستی محسوب می‌شد.

طی سال‌های اخیر و پس از آرامشی كه بر استان خوزستان حاكم بود، برخی عناصر تروریست و خشونت‌گرای تجزیه‌طلب، به تأسیس چند گروه آشوب‌طلب با نام‌های مختلف و با حمايت برخی كشورهای عرب منطقه و دولت‌های غربی اقدام کردند و با بمبگذاری‌ها و هدف قرار دادن عابران، اقدام به اخلال در امنیت ملی كشور كردند و هدف خود را جدایی استان خوزستان يا به قول خودشان عربستان(!) اعلام كردند.

امروزه رهبران همه این گروه‌ها در كشورهای غربی به سر می‌برند و نام و نشان همه آنها نیز روشن نیست. از سوی دیگر، اغلب این گروه‌ها دارای تشابه اسمی هستند و همان‌گونه كه گفته شد، بیشتر آنها نام اعضا و رهبران خود را اعلام نمی‌كنند و همین مسأله باعث ایجاد تردید در واقعی بودن بیشتر این عناوین و گروه‌ها می‌شود.

اين گروه‌ها عبارتند از:

1. حركه النضال العربي لتحرير الأحواز (جنبش ـ مبارزه ‌‌ـ‌ عربی آزادیبخش اهواز)

2. الجبهه الديمقراطيه الشعبيه للشعب العربي الاحوازي (جبهه دموكراتیك ملی خلق عرب اهواز)

3. المنظمه الوطنيه لتحرير الاحواز (حزم) (سازمان ملی آزادیبخش اهواز)

4. المنظمه الإسلاميه السنيه الأحوازيه (سازمان اسلامی سنی اهواز)

5. الجبهه العربيه لتحرير الاحواز (جبهه عربی آزادیبخش اهواز)

6. حركه التحرير الوطني الاحوازي (جنبش آزادیبخش ملی اهواز)

7. المنظمه العربيه لتحرير الاحواز (سازمان عربی آزادیبخش اهواز)

اگر به نام‌ها دقت شود، بسیار شبیه هم هستند و بجز دوگروه نخست كه تعداد انگشت شماری نیرو در اختیار دارند و دارای تارنما و تشكیلاتی نسبتا سازمان یافته هستند، نام و نشانی ثبت شده از گروه‌های دیگر وجود ندارد و اگر هم وجود خارجی داشته باشند، احتمالاً افراد انگشت شمار آن دارای گرایش به یكی از 2 گروه نخست است.

متاسفانه این گروه‌ها همچنان اقدامات مسلحانه انجام داده یا اقدامات تروریستی علیه نظام جمهوری اسلامی را تایید می‌كنند. وجود چنین گروه‌هایی در خوزستان، بزرگ‌ترین عامل از هم گسستن پیوند و اتحاد مردم عرب و غیر عرب در خوزستان است. به عبارت دیگر، گروه‌های نژادپرست عرب با تحركات خشونت‌طلبانه سعی می‌كنند آن خاطره مشترك ایستادگی مردم خوزستان كمرنگ شود. این گروه‌ها همچنین قصد دارند سابقه زندگی مشترك و مسالمت‌آمیز چند صد ساله اعراب خوزستان با مردم بومی منطقه را از ذهن‌ها بزدایند و كینه، نفرت و دشمی را جايگزين آن كنند.

 

منبع: جام جم آنلاین 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *