بیانیه بیش از 70 تن از فعالان فرهنگی: اِعمال محدودیت برای هم‌فرهنگانِ افغانستانی را محکوم می‌کنیم‎

با توجه به چند فقره محدودیتی که برخی دولت‌مردان برای پناه‌جویان افغانستانی قائل شده‌اند و به‌ویژه بهره‌برداری گسترده رسانه‌های بیگانه از آن خبرها که می‌کوشیدند چهره‌ای نژادپرستانه به ایرانیان و دولت‌مردان ایرانی بدهند و اختلاف‌اندازی‌شان میان افغانستانی‌ها و ایرانی‌ها، بیانیه‌ای که به تایید بیش از 70 تن از فعالان فرهنگی رسیده، صادر شده است.

 چندگاهی است خبرهایی ناخوشایند درباره‌ی اعمال محدودیت‌های تازه برای پناهندگان افغانستانی از زبان برخی مقام‌های دولتی شنیده و یا صدور بخش‌نامه‌هایی در این زمینه مشاهده می‌شود. نقطه‌ی آغاز چنین برخوردی را می‌توان جلوگيري از ورود اتباع افغانستان به پارك كوهستاني صفه در اصفهان، هم‌زمان با سیزده به‌درِ سال ج0اری، دانست. شاید بتوان برای تلاش نیروی انتظامی جهت حفظ آسایش خانواده‌های حاضر در پارک یادشده اعتبار قائل بود ولی نمی‌توان به کم‌آگاهی‌شان خرده نگرفت که این موضوع قومیتی نیست و چنین برخوردی در شأن فرهنگ ایرانی نمی‌باشد و اگر تردیدی نسبت به توان‌مندی نیروهای انتظامی در برقراری امنیت وجود داشت باز هم نمی‌بایست انگشت را روی ملیت یا قومیتی خاص بگذارند. چنین دستوری جز ناآگاهی ملی مقام‌های محلی و ناآشنایی‌شان با تاریخ و فرهنگ ایران نمی‌تواند دلیل دیگری داشته باشد. هم‌چنان که مدت‌ها بعد استانداری مازندران با نیت حفظ امنیت شغلی کارگران روزمزد محلی، که اوج فعالیت‌های کاری‌شان (شالیکاری) فقط در دوره‌ای خاص در سال است، باز ناآگاهانه همان اشتباه را تکرار کرده و از ملیتی خاص نام برد؛ آن هم مردمانی هم‌تبار و پناه‌جو، که حتا در هنگام سختیِ جنگ تحمیلی ذره‌ای از یاری کردن به آنها دریغ نورزیدیم، به‌طوری که شخصیت‌ها و محافل مستقل افغانستان همواره از رفتار ایرانی‌ها با فراتر از سه میلیون پناهنده‌ی افغانی به ایران قدردانی کرده‌اند.

چنین برخوردهایی نه تنها در تضاد با روحیه و فرهنگ ایرانی ــ که همیشه مهربانانه از میهمان پذیرایی کرده ــ است؛ و نیز نه تنها عدم شناخت مسؤولان از تاریخ ایران را ــ با وجود سر دادن شعارهای ملی‌گرایانه ــ می‌رساند که نمی‌دانند تیره‌های گوناگونِ ایرانی، از جمله چند تیره‌ای که در کشور افغانستان ساکن‌اند در کنار بسیاری تیره‌های دیگر، از نگاه تاریخ بلندِ ایران‌زمین تنها کوتاه‌زمانی است که میان‌شان توسط استعمار انگلیس و با یاری امپراتوری روسیه دیوارِ جدایی مرزهای سیاسی کشیده شده و در واقع فرزندانِ یک تاریخ و فرهنگ‌اند؛ بلکه بهانه‌های چندی را به دست ناآگاهان، ایران‌ستیزان و غرض‌ورزان می‌دهد که ما را قیاس به نفس کرده و نژادپرست بخوانند، و حتی برخی بازیچه‌ی دست آنان شده و کار را به اختلاف‌اندازی‌های نژادی و تباری بکشانند. از این‌رو،

ـ ما امضاکنندگان بیانیه ضمن محکوم کردن برخوردهای دولتی از این دست، خواهان برچیده شدن محدودیت‌ها و ممنوعیت‌ها برای هم‌فرهنگان افغانستانی هستیم و به‌ویژه خواهان آن هستیم که مسؤولان مملکتی، ضمن آشنایی با تاریخ ایران، دقایق سیاست را بیش از پیش مورد توجه قرار دهند؛ هم‌چنین، با توجه به ريشه‌هاي فرهنگي و تاريخي و زباني و حتي ديني مشترك بين دو ملت ايران و افغانستان، از دولت خواستاريم تا شرايطي را فراهم كند كه آن دسته از افغانی‌هاي مقيم ايران كه از راه قانوني وارد كشور شده و اقامت گزيده‌اند از حقوق قانونی نیز برخوردار شوند و به ويژه شرايط ويژه‌اي را براي آموزش كودكان آنها و شناخت بيشتر از مشتركات فرهنگي‌مان فراهم آورند تا در آينده كه شرايط بازگشت آنها به افغانستان فراهم شد اين نسلِ نوخواسته به عنوان سفيران فرهنگي، نقش مهمي در استحكام‌بخشيِ آن اشتراكات ايفا نمايند؛

ـ ما امضاکنندگان بیانیه ضمن محکوم کردن اِعمال خشونتی که در شهر یزد رخ داد، هر چند قلباً بر این باوریم که چنین عملی مردمی نبوده و از سوی گروه‌هایی خاص هدایت می‌شده است، ضمنِ درخواستِ پی‌گیری وضع آسیب‌دیدگان، به‌ویژه از ایرانیان عزیز و میهن‌دوست خواهانیم که مسؤولانه و هوشیارانه با چنین رویدادها و خبرسازی‌هایی برخورد کنند و نگذارند اخبار بر روی فرهنگ غنی مدارای ایرانی تأثیر بگذارد؛

ـ ما امضاکنندگان بیانیه ضمن محکوم کردن عملکرد خبرگزاری‌هایی که تعمداً موضوع برخوردهای نادرست و ناآگاهانه و شاید سیاسیِ دولت را به پای ملت ایران گزارش می‌نمایند به‌ویژه از ایرانیان شاغل در چنان خبرگزاری‌هایی خواهانیم که منافع درازمدت ملی و ایرانیت خود را از نظر دور ندارند و مانع خبرسازی‌های جعلی و غرض‌ورزانه شوند؛

ـ و ما امضاکنندگان بیانیه ضمن محکوم کردن بهره‌برداری‌های سیاسی از چنین کاستی‌های دولتی در ایران به‌ویژه از سوی برخی دولت‌مندان کشور همسایه و هم‌فرهنگ، افغانستان، از آنان خواهانیم که اختلاف‌های مقطعی و سیاسی خود را به عرصه‌ی فرهنگ نکشانند چرا که در درازمدت ما هستیم که در کنار یکدیگر خواهیم بود و آینده‌ی مشترک‌مان را، در کنار دیگر خویشاوندان تباری، خواهیم ساخت.

 

امضاکنندگان بیانیه (بدون ترتیب الفبایی):

شاهین سپنتا، محمدتقی عطایی، مرتضی ثاقب‌فر، میلاد دهقان، ابراهیم عبدالله‌زاده، علیرضا افشاری، علیرضا هادیان، شروین وکیلی، امیر رزاقی، محسن قاسمی‌شاد، وحید شریعت‌زاده، مجتبی نوایی، احسان عسکریان، مینا حسنی، کاوه مرادی، مهدی پورنامدار، الهه معروضي، رحمت‌الله سلیمانی فارسانی، سیاوش آریا، حمیدرضا افشاری، سیدمالک حسینی، حسین زندی، حامد کاظم‌زاده، زاگرس زند، مسعود آجیلیان، فرناز خطیبی، مهرنوش نجفی‌راغب، میثم موحدفرد، حمیدرضا مسیبیان، احمد ابوحمزه، حامد بصارتی، بابک مغازه‌ای، رضا سلیمان‌نوری، فرشید فرجی، هما ارژنگی، تیرداد بنک‌دار، سیدحسین مجتهدی، محمد رضایی، کورش زعیم، بهنام آریان‌فرید، ابوالقاسم غلامحیدر، فرهاد باغبانی، علیرضا بوربور، بیژن جان‌فشان، فرامرز خوشاب، شاهین آریامنش، علیرضا روحانی، شهرام زارع، حسین عزت‌زاده، مهرداد سیدعسگری، مهدی زاهدنژاد، آرش کیخسروی، ارشیا لشگری، شرر کنور تبریزی، احمد عبدالحسینیان، مجتبی موسوی، روزبه پارساپور، مسعود رضایی، مسعود لقمان، بابک علیخانی، ساسان خسروانی، ساناز افتخارزاده، مجتبی گهستونی، فرهاد رهبری، آرش رحمانی، علیرضا زیاری، ایمان حجتی، وحید سلیمانی، حجت کلاشی، هومن اسکندری، اوژن اکبری، کسرا علاسوند، رضا کرمانی، حسین شهریاری، شاهین پهنادایان، کیوان اماموردی، نجمه منوچهری، روشنک آسترکي

لينک دائمي

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *