یادی از کوشنده راستین نهضت پان ایرانیسم، سرور حیدر قلی(اشکان)آسترکی
یادی از کوشنده راستین نهضت پان ایرانیسم، سرور حیدر قلی(اشکان)آسترکی
پاینده ایران
رستم پان ایرانیست ها
سرور اشکان آسترکی، از هموطنان بختیاری و زاده 1327 در خوزستان بود. او از سال 1345 به عضویت حزب پان ایرانیست در آمد و به عنوان یک دانشجوی فعال در سازمان جوانان حزب پان ایرانیست شروع به مبارزه راستین و خستگی ناپذیر در راه آرمان های نیاخاکی کرد.
ایشان در رشته مددکاری اجتماعی از دانشگاه تهران فارغ التحصیل و بعدها در سازمان های مربوطه مشغول به خدمت شدند. در دوران دانشجویی و خدمت سربازی که او در تهارن به سر می برد، مسول گارد حزب پان ایرانیست بود.
وی از سال 1352 تا 1354 از طرف قائم مقام رهبر حزب پان ایرانیست روانشاد شهید دکتر عاملی تهرانی (آژیر) به عنوان مسوول حزب در کردستان ایران منصوب شد. او به همراه همسرش بانو حاتمی-وی نیز از اعضای حزب پان ایرانیست بود- به شهر مهاباد نقل مکان کرده و در دنبال کردن اهداف حزب پان ایرانیست و سازماندهی تشکیلات در کردستان خدمات بسیار ارزنده ای به حزب پان ایرانیست و میهن خویش نثار نمود.
ایشان از سال 1355 توسط سرور مهندس کرمانی -مسوول تشکیلات حزب پان ایرانیست در خوزستان- به سمت مسول سازمان جوانان حزب پان ایرانیست در خوزستان منسوب و در استان خوزستان مشغول به فعالیت شد. در سال های 1355 تا 1359 ضمن اینکه ریاست بهزیستی کل استان خوزستان را بر عهده داشت، به خوبی از پس وظایف و مسوولیت های حزبی بر آمد و همچنین خدمات اجتماعی و فرهنگی ارزنده ای را به عنوان مدیر کل بهزیستی استان انجام داد.
سرور اشکان همچنین در زمان انتخابات دوره نخست ریاست جمهوری ایران در سال 1358 رییس ستاد انتخاباتی شادروان تیمسار احمد مدنی در استان خوزستان بودند. در انتخابات یاد شده در این استان تیمسار مدنی بیشترین رای را آورد.
از دیگر کوشش های سرور آسترکی، انتشار هفته نامه “خلیج فارس ” پس از انقلاب 57 در استان خوزستان بود. هفته نامه خلیج فارس در شهرستان اهواز به صاحب امتیازی و مدیر مسولی وی، بدون وقفه منتشر و چاپ و در گستره ایران زمین پخش و توزیع می شد.
یکی از پرطرفدار ترین بخش های هفته نامه خلیج فارس سرمقاله های آن بود که از آن جمله دو مورد زیر را کامل به خاطر دارم.
– شاهزادگان عمامه به سر: (اشاره به محمد منتظری و نقد عملکرد ایشان به هنگام پرواز هواپیمای ایران به سوی لیبی بدون بازرسی گمرکی. که شایعات بسیاری را در آن زمان زبانزد خاص و عام شد به گونه ای که پدر ایشان وی را دیوانه خطاب کرد)
– اینجا ایران است: آقای منتظری که شما می توانید در نماز جمعه آن اینچنین سخن بگویید که نقدی بود بر سخنان آیت الله منتظری قائم وقت رهبری که ملت ایران را امت اسلامی خطاب کرده بود
نشریه خلیج فارس به دلیل نگاه مستقل و انتقادی که داشت بیش از 16 هفته دوام نیاورد و ماموران امنیتی جمهوری اسلامی ضمن حمله به چاپخانه و دفتر نشریه، ضمن تخریب اموال به پلمپ این دو مکان اقدام نمودند.
همچنین سرور آسترکی پس از پیروزی انقلاب در مقابل اعمال فشارها و بسته شدن فضای اجتماعی ایران ایستادگی می کرد. از جمله می توان به قانون حجاب اجباری برای کارمندان زن در ادارات دولتی اشاره کرد که ایشان با جمع کردن کارمندان زن در سالن اجتماعات اداره بهزیستی اعلام کرده بود: ” حجاب طبق این حکم اجباری شده است ولی من نمی توانم به شما توهین کنم و بخواهم به اجبار حجاب داشته باشید. لذا این حکم را می خوانم ولی تن دادن به آن را اجبار نه، که به اختیار خودتان می گذارم.”
نهایتا دادگاه انقلاب اهواز در اوایل سال 59 ضمن لغو امتیاز هفته نامه خلیج فارس، ایشان را تحت پیگرد قانونی قرار داد و با توجه به وقوع اعدامهای گروهی در بیدادگاه های جمهوری اسلامی، ایشان با وجود همسر جوان و فرزندان خردسال متواری شد.
هر چند راه خروج وی از ایران برای حفظ جانش هموار شده بود اما به دلیل وقوع حمله نظامی عراق به ایران در نیمه سال 59 ترجیح داد در ایران بماند و تا سال 62 همراه با خانواده مخفیانه زندگی می کرد و در نهایت هم به دلیل مشکلات ناشی از زندگی خانوادگی مخفیانه، خود را به دادگاه انقلاب اهواز معرفی که بلافاصله بازداشت شد و پس از جلسات دادرسی به دلیل خدمات ارزنده فرهنگی- اجتماعی در دوران خدمتش در بهزیستی وی را تبرئه کرده ولی از اشتغال به کلیه خدمات دولتی منع و در اصطلاح پاکسازی شد.
سرور آسترکی پس از تبرئه و آزادی از زندان و تا پایان جنگ عراق و ایران چند بار داوطلب اعزام به جبهه شد ولی به دلیل سابقه سیاسی با درخواست وی مخالفت شد.
پس از انتقال اینجانب از خوزستان به کرج ایشان یکی از سه نفر مسوولین حزب در خوزستان بودند که تا زمان مسولیت سرور دکتر میرانی در خوزستان به خوبی و شایستگی از پس مسوولیت حزبی خویش سربلند بیرون آمدند.
سرانجام سرور آسترکی پس از سال ها مبارزه در راه آرمان و باورهای خود و ملت بزرگ ایران، در حادثه مشکوک رانندگی در مسیر بروجرد به نهاوند در اسفند ماه سال 1373 و در سن 47 سالگی کشته شدند. وی از زمان آزادی از زندان تا آخر عمر به عنوان پیمانکار ساخت پروژه های عمرانی مشغول فعالیت بود.
خاطره ای که هیچ گاه از مراسم خاکسپاری ایشان فراموش نمی کنم اینست که:
در مراسم تشییع پیکر ایشان در اصفهان همسر گرامشان بانو حاتمی، با صدای بلند به جمعیت حاضر می گفتند:
اشکان عزیزم رستم بختیاری ها بود.
اشکان رستم پان ایرانیست ها بود.
اشکان رستم مددکاران بود.
اشکان رستم خبرنگاران بود.
اشکان رستم پیمانکاران بود.
روانت شاد و راهت پر رهرو باد سرور اشکان آسترکی عزیز
پاینده ایران
دوست وهمرزم تو، رضا کرمانی