دفاع از يك پيشنهاد فرهنگی
علي شكوهي
چند روز قبل در جريان نقد و بررسي يک کتاب، مولف محترم (آقاي علي محمد مودب) با گلايه از مديران فرهنگي قبلي گفت: «ما شاعران و نويسندگان افغان را به راحتي از دست مي دهيم. وقتي آنها به سن رشد و استادي مي رسند، از ايران به اروپا مي روند و اين به دليل عدم وجود ساز و کار مناسب براي ماندن آنها در کشور است. آنها ترجيح مي دهند در ايران باشند ولي هيچ قانوني براي پناهندگي آنها وجود ندارد. بايد امتياز شهروندي براي نخبگان ادبي افغانستان در نظر گرفته شود.» وي به مديران جديد فرهنگي پيشنهاد کرد که «شورايي تشکيل شود تا به افراد برجسته افغانستان امتياز شهروندي ايراني داده شود. حضور هنرمندان افغان در ايران زمينه خوبي براي کمک به جهان زبان فارسي است.»
سه کشور ايران، افغانستان و تاجيکستان در حوزه تمدني و فرهنگي مشترک قرار داشته و با محوريت زبان فارسي به جهان فرهنگي واحدي تعلق دارند. دين و پيشينه تاريخي مشترک نيز علاوه بر زبان، مردم اين کشورها را به يکديگر پيوند مي زند و بايد اذعان کرد که منافع ملي دولت هاي اين کشورها نيز به يکديگر بسيار نزديک است. بر اين اساس، در طي سال هاي گذشته اين هدف در دستور کار مسئولان ايراني قرار گرفت که مردم و بخصوص انديشمندان اين سه ملت و کشور را بيش از گذشته به همديگر نزديک کنند و با تکيه بر زبان، فرهنگ، تاريخ و دين مشترک، قدرت فرهنگي مشترکي را براي مقابله با فرهنگ هاي مهاجم و براي تعامل با جهان پديد آورند. در اين زمينه کارهايي هم صورت گرفت اما طبعاً هنوز در آغاز راه قرار داريم و بايد گام هاي سنجيده زيادي برداشته شود تا احساس واحد بودن در ميان مردم هر سه کشور شکوفا شود و رشد کند.
در طول جنگ افغانستان، ميليون ها افغاني در ايران ساکن شدند و در حالي که مردم ما هم با مشکلات عديده اي مواجه بودند اما مهاجران افغاني را در کنار خود جاي دادند تا مرهمي بر رنج و درد آنان باشند. با طولاني شدن جنگ و ناامني در افغانستان، اقامت اقشاري از مردم افغان در ايران دير پاييد و ايران به عنوان خانه دوم آنان در آمد. با اين وصف، انتظار مي رفت که نخبگان افغاني در صورت تمايل بتوانند شهروند ايراني باشند چرا که اين امر فرصتي براي ايجاد نزديکي و پيوند عميق تر ميان دو ملت و امکاني براي رشد و ارتقاي فرهنگي کشور ما بود. به هر دليل، اين اتفاق نيفتاد و هنوز در محافل مختلف با نخبگان فرهنگي و ادبي افغاني مواجه مي شويم که علي رغم تمايل شان به پذيرش شهروندي کشور ما و دست کم دريافت امکان اقامت دائم در ايران، دچار زحمتند و خود را بيگانه احساس مي کنند و آرامش لازم براي انجام رسالت فرهنگي خود ندارند.
پيشنهاد مذکور يعني تشکيل شورايي کارشناسي براي اعطاي امتياز شهروند ايراني به نخبگان و فرهيختگان افغاني و حتي چهره هاي برجسته ادبي و هنري و فرهنگي تاجيکستان، هند و پاکستان که در «جهان زبان فارسي» زندگي مي کنند، فرصتي براي گسترش ارتباطات فرهنگي ملت ها و عاملي براي تامين منافع ملي درازمدت و اهرمي براي بسط نفوذ ايران و ارزش هاي مورد قبول آن در سطح جهاني است. اين امر هنگامي اهميت بيشتري پيدا مي کند که به تلاش کشورهاي اروپايي و امريکا براي جذب اين افراد توجه نشان دهيم.
عليرغم اين که جمهوري اسلامي در هنگام جنگ داخلي افغانستان براي پذيرش آوارگان اين کشور، بيشترين هزينه را پرداخت اما متاسفانه به خاطر سوءتدبير و بي برنامگي مسئولان، نتوانست از اين فرصت براي تامين منافع ملي کشور به بهترين نحو بهره بگيرد. به همين دليل شاهديم که توطئه بيگانگان در تحريک احساسات ضدايراني در بخشي از مردم افغانستان موثر افتاده است. براي جبران اين نقيصه و براي ايجاد پيوند جدي ميان اهل فرهنگ اين سه کشور، اجرايي کردن اين پيشنهاد، دست کم در مورد چهره هاي برجسته افغاني، مي تواند گامي سنجيده باشد.