سردبیر نکات پرس: در کشور امکان فعالیت سیاسی حتی در دفاع از نظام با قرائت آزاد نیز وجود ندارد
محمد رحمانی، سردبیر نکات پرس، امروز مطلبی را در وبلاگ (امت حزب الله) و صفحه فیس بوک خود با تیتر «خداحافظ سیاست/ آخرين پست فيس بوك» منتشر کرد.
رحمانی در مقدمه این مطلب که ماهیتی انتقادی به فضای بسته سیاسی موجود در کشور دارد، گفته است نه بریده است و نه کم آورده بلکه به نتیجه ای رسیده است که امثال احمدی نژاد رسیده اند و در شرایط فعلی امکان فعالیت عادلانه سیاسی وجود ندارد.
وی در جای دیگری از مطلب خود می گوید: « فعالیت سیاسی در کشور حتی در دفاع از نظام با قرائت آزاد و عدالت طلبانه آخرش میشود همین جایی که من هستم یک پرونده قضایی، اعصاب خورد، خانواده مضطرب! ما را نمیخواهند! زورمان هم نمیرسد! اگر هم صدایمان را بلند کنیم و گردنمان را افراشته کنیم و بر آرمانهایمان تاکید کنیم جایمان میشود اوین و رجایی شهر و… آن زمان دیگر آنهایی که یک عمر سنگشان را به سینه میزدی میشوند زندانبان ما! خیلیها این واقعیت تلخ را از نزدیک درک کردند».
متن کامل مطلب محمد رحمانی به شرح زیر است:
این آخرین پست سیاسی من است؛ اشتباه نکنید من نه بریدهام و نه کم آوردم بلکه به نتیجهای رسیدم که امثال احمدینژاد رسیدهاند… در شرایط «فعلی» امکان فعالیت عادلانه سیاسی وجود ندارد…
وقتی بیش از ۸ هزار خبر نکات پرس را در تایید نظام و ساختار و رهبری را نمیبینند و میگردند و چندتا کامنت را بر سرمان میکوبند که به نظام توهین کردی، افترا بستی و تبلیغ علیه نظام و هزار جور اتهام دیگر و هزینه بالایی را که با خون دل و قطره قطره جمع کرده بودیم بر باد میدهند چه نیازی به فعالیت ما است؟!
فعالیت سیاسی در کشور حتی در دفاع از نظام با قرائت آزاد و عدالت طلبانه آخرش میشود همین جایی که من هستم یک پرونده قضایی، اعصاب خورد، خانواده مضطرب و…
مهم نیست که من خود را فدایی نظام میدانستم، مهم این است که با قرائت آنان هم خوانی نداشت…
کامنتها که نقد فاضل لاریجانی از آب درآمد و دادستان محترم از همین رو انقلاب را در خطر دید وراسا به میدان آمد و قبل از هر تذکر و نصیحتی با دستور مستقیم نه تنها سایت را فیلتر کرد بلکه هاست و سرور را خاموش کرد تا ۶ ماه تلاش بر باد رود و حتی آرشیو برای مرور هم نداشته باشیم…
۲۵ میلیون تومان پولی را که برای ازدواجم پس انداز کرده بودم به امید واهی جلوگیری از سقوط آندلس فرهنگی_سیاسی تماما هزینه کردم بودم، با یک دستور ۲ خطی یکسره بر باد رفت؛ منی که میخواستم فرمانده این جنگ نرم باشم! مانند گوسفندی ذبح شدم چون باید همانگونه میاندیشیدم که برایم طراحی کردند… حتی دفاعم از نظام هم باید مدیریت شده باشد وگرنه خطر میشوم و به راحتی حذف…
۲ سال پیش بود که با شور و هیجان برای یک مدیر دولتی طرحهای پیچیده رسانهای و فرهنگی را شرح میدادم وی که سابقه برخورد قضایی داشت با حالتی سرد و یخ گفت «نمیگذارند»؛ گفتم مگر خلاف قانون است ما درچارچوب هستیم و چه چه، اصلا حضرت آقا خود فرمودهاند که جوانان آرمانگرای….
گفت روحیهات را ستایش میکنند ولی نمیشود!
راستش را میخواهید آن روز از وی و این نگاهش متنفر شدم با خود گفتم که چقدر سست اراده است…
اما امروز خود به همان نتیجه رسیدهام.
ما را نمیخواهند! زورمان هم نمیرسد! اگر هم صدایمان را بلند کنیم و گردنمان را افراشته کنیم و بر آرمانهایمان تاکید کنیم جایمان میشود اوین و رجایی شهر و… آن زمان دیگر آنهایی که یک عمر سنگشان را به سینه میزدی میشوند زندانبان ما! خیلیها این واقعیت تلخ را از نزدیک درک کردند؛ نگارنده تا آن ایام که در بسیج بود و از فتنه و مبارزه با آن و قبلتر از لزوم ولایتمداری سخن میگفت لوح باران میشد و بسجی مخلص خطاب میشد؛ اما امروز اگر از عدالت و آزادی بیان در چارچوب خود برای دفاع از همان نظام بگویم نتیجهاش میشود همین…
برای ۸ هزار خبر در نکات که از هیچ نهاد و دولتی ریالی مساعدت هم دریافت نکردیم نه تشویق شدیم و نه آفرین شنیدیم اما برای انتشار سهوی برخی کامنتها که در فضایی آزاد به بحث میپرداختند باید گردن کج کنیم و بگوییم غلط کردیم!
آری بلند میگویم غلط کردیم! غلط کردیم که خیال میکردیم شعار کرسی آزاد اندیشی حقیقت است! غلط کردیم که خیال میکردیم ظرفیت پذیرش دیدگاههای متفاوت در کشورمان بسیار است! غلط کردیم که خیال میکردیم جوانان باید آرامانگرا و شجاع باشند! غلط کردیم که نشدیم مانند میلیون میلیون آدم عادی دیگر که میخورند، کارمندی میکنند ساعت نماز و ناهارشان دقیقهای تکان نمیخورد اضافه کارشان را تا دقیقه اخر حساب میکنند زن میگیرند و به ازدیاد نسل به دستور بزرگان عمل کرده در هر دولتی و اندیشهای حضور دارند و در نهایت رستگار میشوند… باور کنید غلط کردیم که نیمه شب از خواب میپریدیم و برای بسط انقلاب در بین جامعه وجوانان نقشه عمیلیات فرهنگی طراحی میکردیم! غلط کردیم ما باید کیهانی میشدیم، چه معنی دارد که به این فکر کنیم که چرا بعضی معاند و مخالف شدند و چه کنیم که این اتفاق رخ ندهد! در عوض باید میگشتیم و رگههای انحراف و نفاق و فتنه را بیابیم و فریاد بزنیم یافتم رابط موساد را! یافتیم عامل بیگانه را! حذفش کنید تا دیگر صورت مسئلهای نباشد…
این کلاه سیاست اصلا برای ما گشاد است! سیاست مدار مانند آن (…) است که تا ديروز زیر پرچم مشایی یقه چاک میداد و سردبیر روزنامهشان بود و امروز برای مخالفان مشایی خوش رقصی میکند نه مایی که در بودن مشایی و در اوج قدرتش نقدش میکردیم و در اوج حمله و مظلومیتش از وی دفاع! اگر از نظام حتی به شیوه ضد اخلاقی اما در چارچوب تعریف شده دفاع کنی در حالی که دیگران را رسما به فساد جنسی و رابطه با دخترشان به دروغ متهم کنی، خیلی اتفاق خاصی رخ نمیدهد! اما امان از کامنت انتقاد به اخویها…
سیاست و رسانه باشد مفت آنان! برای من همان گوشه کتابخانه و مرور اسناد و کتابها شیرینتر است…
۲ روز مانده به قرار بازپرسیام به تمام حزب اللهیها رو انداختم برخی نیششان را باز میکردند میگفتند حقت است! یا اگر کمی انسانتر بودند با دعایی خیر از من جدا میشدند! بعضیها هم امتحان و دانشگاه و… داشتند! شاید هم ترسیده بودند که نکند در این میان این محکوم مخوف به تلاویو پناهنده شود و متضرر مالی شوند!
در این میان نه یک حزب اللهی نه یک احمدی نژادی بلکه یک اصلاح طلب که تا چندی پیش فتنه گر خطابش میکردم، همان او که میگفتم جای این ادم روزنامه ایران نیست و حرص و جوش میخوردم کفالتم را به عهده گرفت! عجب از این رسم زمانه که آنانی را که برایشان مومنانه و نه از روي تملق یقه چاک میدادم را نه تنها نیافتم و با تلفنهای خاموش مواجه شدم یا انکه دعای خیرشان را حوالهام کردند در مقابل از کسی کمک رسید که… او آمد تا من بفهماند انسانیت ومعرفت خط کشی عقیدتی و سیاسی ندارد. اصلا همین خط کشیها پدرمان را درآورده تا بفهم یک اصلاح طلب که برای وی حتی مشکل ایجاد کردم خیلی مردتر از آنانی است که خود را ضربه گیرشان کرده بودم (ابته خیلی از رفقا هم کوشیدند که کفیلی جور کنند که نتوانستند یا دیر شد یا… انصافا دكتر الهام نيز پيگير پروندهام بود که از همه انها متشکرم)
وداع من با سیاست کثیف و سطحی که ملک شخصی است که ورود به ان بدون مستی، جرم است؛ ان شا الله آغازی است بر تحقیق و پژوهش تاریخ نگاری و علم آموزی
بعد از مدتی فیس بوک و پلاس و وبلاگم را حذف میکنم تا دوستان زحمت بیشتری برای بررسی بیشتر و ایراد اتهامهای رنگارنگ را به من نداشته باشند.
میکوشم سایت را از فیلتر خارج کنم و به دوستان امین و انقلابیام میسپارم نه از ترس از مجازات که هنوز هم که هنوز هست غسل شهادتم را ترک نمیکنم بلکه برای…
این روزها NO را به کرات شنیدم به شدت CUT شدم و برمن انچنان اتهام بستند و تفاوت کرسی آزاد اندییشی در راستای تثبیت عمیق نظام یا تبلیغ علیه آن را تشخیص ندادند که بر من PRESS بسیار وارد شد؛ باشد! با این سبک از نظامشان دفاع کنند تا نتیجهاش را با گوشت و پوست درک کنند…
دوستان بسيار خوب و صميمي از فضاي مجازي يافتم كه هرگز رهايشان نمي كنم
اعترافاتم را با اشكم تاييد مي كنم