تولد ققنوس از پس بامداد خونین
ازپس آن بامداد خونین درسوم شهریورماه 1320 که بیگانگان یعنی دول متفق روس ،انگلیس و آمریکا برخلاف همه قواعد و قوانین بین المللی میهن عزیز ما را اشغال کردند چه بسا زنگ خطروبیداری عظیمی درمیان وطن پرستان ایرانی هویدا شد که مسیر تاریخ را ورق می زد.سوم شهریورهمزمان که نشان دهنده شکست وخیانت بزرگ ونابخشودنی به میهن بود،آغازگرنهضت وجنبش بزرگی است که دربرابراین یورش ناجوانمردانه وخفت بارازخود واکنش متهورانه نشان داد.درسوم شهریورکه چه بسا بزرگترین خیانت در تاریخ معاصرازسوی سیاست پیشگان خائن وامرای ارتش وطن فروش صورت پذیرفت، شاید برای اولین بار میهن مابدون مقاومتی چشمگیرتسلیم و اشغال بیگانه گردید.بی گمان دراین میان خیانتی که درسوم شهریوربه سرزمین ما شد برابری می کند به آن شب تیره و تاری که نادرشاه افشار درچادرخویش به ضرب کینه مقتول شد ویا هم سان کودتایی است که درقلعه شوشی تفلیس برعلیه آقا محمد خان آخرین سرداربزرگ ایران زمین صورت گرفت.درآن شب آغشته به ننگ وخیانت آن هنگام که خنجر آن ناجوانمرد صادق نهاوندی ودوخائن دیگر پهلوی سردار بزرگ ایران زمین را می درید،آقا محمد خان گویی آینده شوم و تار ایران زمین را به چشم بصیرت می دید، خطاب به کودتاگران گفت:شماآقا محمد خان را نکشتید بلکه ایران را کشتید.چه سخن عمیق و دوراندیشانه وازسرمهرعجین شده به عشقی پایان ناپذیر به میهن!. بله سوم شهریور 1320 نیز برای ملت ایران اتفاق نامیمونی بود ازاین دست.ولی چنانچه بپذیرم ازپس هرتزی،آنتی تزی است که سنتز خود را می آفریند.دربرابراین یورش سهمگین وهجوم ناجوانمردانه دفاعی شکست ناپذیر؛عمیق ومبتنی بر آموزهای ریشه درباورهایی نیاخاکی این سرزمین شکل گرفت. چندی ازسوم شهریور نگذشته بود که نهضت مقابله با این یورش بزرگ از کالبد ونهاد وجدان بیدارایرانی نمایان گشت.
درهمین شهریورماه عده ای از نوجوانان در محل پل چوبی تهران سر کوچه آسیاب بادی (نزدیک به میدان فوزیه یا امام حسین فعلی) با توجه به خدشه ای که به غرور ملی آن ها وارد آمده بود با همان حس کودکانه خود به مقابله با تانک ها و سربازانی روس برآمدند و با سنگ و آجر وچوب به بیگانه حمله ور شدند. این نوجوانان عبارت بودند از : محسن پزشکپور ـ محمد رضا عاملی تهرانی ـ ابوالقاسم پور هاشمی ـ پرویز صفیاری ـ فرید سیاح سپانلو ـ مهدی بهره مند و چند تن دیگر که نام نشانی از آنان در دست نداریم . جرقه ای که آغاز گر نهضت بزرگ پان ایرانیسم درایران شد. ولی بی گمان این اقدام آن ها ریشه درگذشته داشت. چنانچه سرور مهندس کرمانی در جستارهایی پیرامون شکل گیری نهضت پان ایرانیسم می نویسد: درنخستین یک شنبه آبان ماه 1316 خورشیدی ، در کلاس درس چهارم دبستان امیر معزی تهران چهار دانش آموز که در کلاس به ایران دوست بودن یکدیگر پی برده بودند ، گردهم آمده و با خون خویش متنی را امضاء نمودند که همواره در راه ایران تلاش کنند . این چهار نفر عبارت بودند از : محسن پزشکپور ، محمدرضا عاملی تهرانی ، ابوالقاسم پورهاشمی و مهدی بهره مند.
بعدها این نهضت وجنبش درعناوین مختلف متجلی گشت (بانامهای انجمن ایران دوستان،نهضت محصلین ونهضت رستاخیز ایران) اکنون نهضت پس از کسب تجربه های فراوان در مبارزه که شرح آن در این مجال نمی گنجد وپس از شهادت علی رضا رییس در 15 شهریور ماه 1326 نام راستین وجلوه تشکیلاتی خود به نام پان ایرانیسم را برگزید.گفتنی است نوشته ای سراسرمیهنی به نام فرمان رییس ازسوی سرور محسن پزشک پور تهیه شد که همچون سوگند نامه ومیثاقی بود که از سوی این جوانان میهن پرست برای پاسداری از ارزش های ملی و نیاخاکی تهیه شده بود.متن این فرمان که آغشته به امضا خون این جوانان میهن پرست وبرومند بودسندی ازاحیای دوباره ناسیونالیزم ایرانی است که توسط محسن پزشک پورنوشته شد: «ما بنیان گذاران انجمن ، که نخستین پایه ی ایران پرستی را به روی شانه های خود برپا کردیم ، امروز در این ساعت به خاطر آن که انجمن مقدس خود را وارد یک راه تغییر ناپذیر و به سوی یک هدف مقدس جاوید رهسپار سازیم و به خاطر آن که آرزو و ایده مشترکی را که همگی در قلب داریم تقدیم جامعه ی ایرانی نموده و مبنای تعلیمات وفلسفه و کلیه عقاید انــجمــن خویــش سازیـم می گوییـم پان ایرانیسم آن آرزوی مقدسی است که بر قلوب جملگی حکومت می کند . اکنون به خدای خود وشرافت انجمن خود و به خون نخستین شهید و سرباز فداکار انجمن علیرضا رییس سوگند یاد می کنیم که برای همیشه و تا ابد جز پان ایرانیسم برای خود هدف وآرزویی تخصیص ندهیم و ایران را جز به سوی این آینده درخشان و دوست داشتنی نرانیم .ای آیندگان ، ای کسانی که روزی زمام امور انجمن کنونی ما را در دست می گیرید .مردان مبارز- کسانی که برای عظمت ایران به سازمان مقدس ما می پیوندید ، زمامداران ، ای افرادی که فرزندان داریوش و کوروش حکومت می کنید ، ای خواننده ی عزیز ، شاید وقتی که این سطور را می خوانی اجساد ما خاک شده باشد. شایدکه جای ما کنج زندان باشد و شاید به جرم وطن پرستی آواره ی کوه و دشت باشیم ، یا قلوب ما را که کانون آتش ایران پرستی است تیرهای جانگداز دشمنان میهن سوراخ سوراخ نموده باشد .اما ازتومی خواهیم وبه تومی گوییم و تو را به اهورامزدا خدای بزرگ ایران سوگند می دهیم که به پاس احترام روح شهدای ایران و به یاد بنیان گزاران انجمن و به خاطر عظمت ایران و برای همیشه تو نیز یک آرمان داشته باشی و متعقد به یک عقیده ی کلی گردی ، پان ایرانیسم ، شاید این آرزو در زمان ما و در دوره ی تو به حقیقت نپیوندد ، اما باشد ، تو موظفی ذره ای از این اخگر را که در سینه داری در قلوب دیگران و آیندگان وارد کنی تا سینه به سینه بگردد و خاموش نشود مطمئن باش روزی می رسدکه این آتش پلیدی ها را بسوزاند و جز پاکی چیزی برجای نگذارد ، تا آن روز این وصیت ماست شما هاله ی سیاه را از پرچم ایران برنگیرید ، این هاله نشانه ی عزاداری و ماتم ماست تا وقتی که به هدف مقدس خود نرسیده اید تا زمانی که عظمت ایران را اعاده ننموده اید شما را به ناموس وطن سوگند این هاله را برنگیرید و نعره کشان بگویید.
به پیش برای محو این هاله ی سیاه ، به پیش برای روز تاریخی و مقدس
آن روز سعادت بار فرح بخش ، آن روز برای نخستین بار پرچم سه رنگ ما بدون هاله سیاه در دست جوانان فداکار ایران و سربازان غیور انجمن در اهتراز خواهد بود .
هم وطنان درود برشما و شهدای ایران ، درود بر قهرمان پیش آهنگ و شهید راه آزادی ایران ، علیرضا رییس ، ایران را به شما می سپاریم و شما را به اهورامزدا.
پاینده ایران
آری این چنین بود که پس از آن یورش شوم و خفت بار یکی از بزرگ ترین جنبش های میهن پرستانه شکل گرفت که خود را نگاهبان و پاسدارارزشهای ملی و فرهنگی تبار ایرانی درطول تاریخ می داند. جنبشی که تنها راه نجات و بهروزی جامعه ایرانی را برقراری پیوند های دوباره فرهنگی و تباری همه اقوام وتیره های جدا گشته از مام میهن می داند. اکنون 64 سال از 15 شهریور 1326 می گذرد. نهضت پان ایرانیسم همچنان در مقام پاسدار فرهنگ و آیین نیاخاکی به ایفای مسوولیت در برابر ملت و میهن خود به می پردازد. پان ایرانیسم همچنان با اتکا و باور به آرمان های همان نوجوانانی که در برابر بیگانه با دست خالی در محله پل چوبی به مبارزه برخواسته بودند راه مبارزه خویش را برای از هم زدودن همه چهره های سیاه وپلیدی که دامان ایران زمین را فرا گرفته ادامه می دهد. پان ایرانیسم همچنان به فرد فرد جامعه بزرگ ایرانی این نوا ونغمه جاودانه را صلا می دهد که: به پیش تا مرز خویش.پان ایرانیسم اکنون پس از گذار از تندبادهای بسیار همچنان در برابر هر گونه اندیشه ی تجزیه طلبانه و نوای شومی که از سوی بیگانگان برای به مخاطره افکندن کیان ملی ما صورت می پذیرد پویا و استوار چونان دژی مستحکم و خدشته ناپذیر ایستادگی می کند. آری همچنان بر سر پیمانی که با خون آغشته گشت خواهیم بود. به ایران بزرگ می اندیشیم وهر لحظه و هر هنگام که زمان می گذرد جامعه بزرگ ایرانی و اقوام و تیره های وابسته به این سرزمین بیش از پیش به عمق و راستی این پیام ونهضت پی می برند..
حال ازپس این حوادث در طول نزدیک هفت دهه کوشش و جانبازی در راه ایران، نهضت پان ایرانیسم چونان فولاد آبدیده شده به راه خویش ادامه می دهد. اکنون آن نوجوانان که یا در راه ایران چون دکتر عاملی کشته شدند و یا چون سرور پزشک پور غریبانه بازدر شب تیرو تاری که آغشته به ننگ و خیانت به ایران بود به خاک سپرده شده اند و دار فانی و زندگی خاکی را بدرود گفته است ،پرچم مبارزه برای برپایی جامعه بزرگ ایرانی را به دست جوانانی سپرده اند که با تجربه ای گرانبها از سال های نا آرمانی به ایفای وظیفه در برابر تبار ونژاد ایرانی می پردازند.
گزافه نخواهد بود که گویی که ازپس این هم مصیبت و رنج که برمیهن مظلوم ما روانه گشته وسینه میهن پرستان مملو ازغم و رنجی وصف ناشدنی به میهن است نهضت و جنبش گویی تولدی دوباره داشته است .چونان ققنوسی که از پس خاکستر آتش پرمی گشاید نهضت پان ایرانیسم نیزدر قلوب ملت ایران شعله ور گشته است.
پان ایرانیسم اکنون بانگ رستاخیز خود را بلند تر از همیشه چونان صور اسرافیل در تمام فلات ایران زمین صلا داده است… به پیش تا مرز خویش.
آری اکنون 64 سال از آغاز جنبش و نهضت ما می گذرد. پان ایرانیسم خود را نقطه آغاز نمی داند بلکه خطی است ممتد درادامه نهضت های پیشین جامعه بزرگ ایرانی در برابر هرگونه یورش و تجاوز به میهن. پان ایرانیسم مجموع نقطه هایی است که خط دفاعی و تهاجمی تاریخ ایران را در طول زمانه و دوران ها ترسیم و تدوین می کند.
آری اینچنین بود که از پس آن بامداد خونین سوم شهریور که به ننگ خیانتی نابخشودنی ونزدونی آکنده بود نهضتی شکل گرفت که خود را وامدار فرهنگ و تبار ایرانی می داند برای همیشه و برای تاریخ. چنین است آتش ایران پرستی و مهر به میهن که حتی در سخت ترین لحظات و هنگامه های دشوار تاریخی، در زمانی که هیچ امیدی به بهبود و نجات میهن نیست بزرگ ترین مقاومت های تاریخی نیزهمزمان شکل می گیرند،چنین است رمز وراز ماندگاری و پایداری این سرزمین مقدس و ورجاوند. چنین است که از پس خاکستر هرآتشی ققنوسی مبارک متولد می شود و مام میهن را از گزند اهریمنان محفوظ می دارد.آری همیشه خیانت های بزرگ بر این سرزمین بوده ولی آن چه که نمایان تر می شود، وجود همین فداکاری ها واز جان گذشتگی هاو مقاومت هاست.
بدین سان ایران پس از یورش اهریمن در سوم شهریور ماه 1320هنگامی که هیچ کس گمان مقاومت و ایستادگی نداشت عده ای نوجوان آرمان خواه نهضتی را پدید آورند شگفت. گویی دست غیبی که ما خداوند ایران زمین می نامیمش همیشه به توسط فرزندانی فداکار،این سرزمین را از اهریمن، دشمن و بدسگالان در امان نگاه داشته است. این است راز ماندگاری سرزمین ما. تولد ققنوس از پس بامداد خونین.
فرهاد باغبانی