سدهاي ايران با بلعيدن محوطههاي تاريخي گسترش پيدا ميكنند
درحالي سدسازي در كشورهاي توسعه يافته روندي منسوخ به شمار ميرود كه نيم قرن تجربه سدسازي در ايران، كلكسيوني از مشكلات را پديد آورده است. در حال حاضر ايران جزو پيشروترين كشور در نابودي سايتهاي تاريخي و زيست محيطي بهوسيله احداث سد شناخته ميشود.بيش از 130 محوطه تاريخي تنها با آبگيري سد سيوند به زير آب رفت و مهمترين شهرهاي ساساني استان فارس از جمله شهرساساني قيرو كازرين با بيش از 2 هزار سال قدمت پشت درياچه سد سلمان فارسي غرق شد. همين سرنوشت با احداث سد ملاصدرا گريبان شهرساساني شهرستان اقليد را گرفت. پل مرواريد با يك كتيبه در بخش جاده دز پارت در سد كارون 4 آبگيري شد بهطوريكه آبگيري برخي از محوطهها و آثار تاريخي مورد تاييد سازمان ميراث فرهنگي هم قرار گرفت.اين درحالي است كه طبق گفته هومان خاكپور نيز 4 هكتار از رويشگاههاي جنگلي و بخشي از دنا تنها با احداث سد خرسان 3 آبگيري خواهد شد. سدگتوند نيز به عنوان گرانترين پروژه سدسازي كشور با وجود مخالفتهاي بسيار در آبگيري نه تنها گورهاي ايلامي، گور دخمه، شيرهاي سنگي و آثار با ارزش ديگري را به زير آب برد شركت مجري ساخت اين سد – آب نيرو – ميپذيرد كه با وجود ادعاهاي قبلياش، نمك موجود در مخزن سد گتوند بتدريج در حال حل شدن و ورود به كارون است. به گزارش CHN؛ در پروژه سدسازي كارون 3 يا سد گتوند عليا در خوزستان بسياري از مناطق درحالي به زير آب ميرود كه حتي امكان مستندنگاري، كاوش و نجاتبخشي هم فراهم نشد. و اين درحالياست كه متوليان ميراث فرهنگي كه درراستاي توسعه گردشگري نيز فعاليت ميكنند تخريبهاي ميراث را به وسيله احداث سد توسعه ميپندارند.محمد درويش عضو هيئت علمي موسسه تحقيقات جنگلها و مراتع كشور ضمن بيان اين مطلب گفت: نتيجه تجربیات احداث سدها مشكلات بسيار زيادي را به وجود آورده است. 1 قرن سدسازي در جهان و نيم قرن سدسازي در ايران تنها باعث تشديد تنشهاي اجتماعي و از بين رفتن بخش اعظمي از محوطههاي تاريخي شده است. او با تاكيد براين كه هيچگاه براساس اقتصاد اكولوژيك ارزشگذاري نكردهايم افزود: درحالحاضر افرادي كه در راس پروژههاي بزرگ سدسازي و امثالهم هستند افرادي هستند كه زبان اقتصادي كلاسيك بازاري را معيار قرار ميدهند. در نظام اقتصادي محوطههاي ارزشگذاري كمي شده است. در ارزيابيهايي كه اتفاق ميافتد مولفههاي فرهنگي و زيست محيطي ضريب 2 ميگيرد. درويش افزود: تا زمانيكه ارزشگذاري در حوزه ميراث فرهنگي و زيست محيطي جدي نشود ما همچنان درگير اين دست مسائل هستيم. سد گتوند كلكسيوني از مشكلات است كه بخشي از آن به تخريب محوطهها انجاميده و به دليل عدم بضاعت علمي و مالي متوليان ميراث فرهنگي بخشي از سازهها آبگيري شد. اين درحالي است كه برخي معتقدند اگر سازهها زير آب بماند، از تجاوز و دزديهایي كه به صورت نامحسوس اتفاق ميافتد درامان خواهد ماند اما مطالعات نشان داده قدمت سازههايي كه بيش از 2 هزار سال ميرسد آبگيري بهشدت تخريب ميافزايد و آثار كاملا از بين خواهد رفت. هماكنون منطقه زاگرس بيشترين حجم سدسازي در كشور را دارد. درواقع حدود 40 درصد آبها از كوههاي منطقه سرچشمه ميگيرد. اين درحالي است كه اين منطقه خاستگاه تمدن در فلات ايران به شمار ميآيد و اغلب سدسازيها كه در قالب توسعه انجام ميگيرد باعث شده ميراث فرهنگي در منطقه زاگرس دچار خسارتهاي جبرانناپذير شود.محمد درويش معتقد است كه ما بايد از تجربيات ديگر كشورها الگو بگيريم. اگر زيرساختهاي صنعت گردشگري ما دقيق بود و منجر به افزايش درآمد سرانه ملي ميشد. هيچگاه هيچ سدسازي جرات نميكرد در تنگه بلاغي سد سيوند بزند. اما وقتي ميزان درآمد در بحث طبيعي و تاريخي قابل مقايسه با توليد گندم هم نيست تمام ملاحظات ميرود به سمت توليدات و تاسيساتي كه از درآمد بيشتري برخوردار است و زماني ميتوان آنها را حفظ كردكه به كلان نگرها ثابت كرد كه حفظ تالابها و محوطههاي تاريخي درآمد پايدارتري دارد و كيفيت زندگي بهتري را به ارمغان ميآورد. مهرداد ملكزاده باستان شناس احداث سدها را به درك غلط از توسعه دانست و ادامه داد: اين مسئله برميگردد به درك غلط از توسعه، ما فكر ميكنيم همهچيز بايد پيچيده باشد تا شكلي مهمي بگيرد و نشاندهنده صنعتي شدن باشد. هماكنون هلند كه به اندازه مازندران و گيلان است درآمد ناخالص ملي آن به دليل صادرات گل 10 برابر ايران است. درحالحاضر شيوه استفاده از منابع آبي و سدسازي منسوخ است. توسعه ما توسعه نوع چيني است و در سدسازي اگر لايه روبي درست انجام نشود اينقدر گل و لاي جمع ميشود كه مخزنها تبديل به آبشارهاي مصنوعي ميشوند.
برگرفته از ملت آنلاین .