اقلیت سازی آذری ها در غرب آذربایجان؛ پروژه مشترک قومیت گرایان کرد و ترک
اقلیت سازی آذری ها در غرب آذربایجان؛ پروژه مشترک قومیت گرایان کرد و ترک
بیانیه مشترک گروه های تروریستی کومله و دموکرات و مصاحبه های مربوط به آن بار دیگر خاطرات تلخ دهه شصت را که نسل قدیم آماده فراموشی کردن آن بود را فرایاد آورد.
به گزارش تارنمای “آذری ها” نسل جدید به ویژه در آذربایجان تنها حاله ای از منازعات و ارعاب و وحشتی که احزاب تروریست کردنما در آن سال ها ایجاد کرده بودند به یاد داشت، اما تحولات اخیر بار دیگر لاجرم مردم آذری در آذربایجان غربی را به وحشت انداخته است. سران کومله و دموکرات و برخی دیگر از فعالان قومیت گرای کرد این روزها مدام از فدرالیسم قومی و یا جدایی کردستان از کشور سخن می گویند و ظاهرا هیچ یک در خصوص حدود و ثغور این جغرافیای خیالی شک و تردیدی ندارند. از نظر آن ها ارومیه، میاندوآب، نقده و دیگر شهرهای آذربایجان غربی که ترکیب جمعیتی آن مرکب از آذری های شیعه و کردهای سنی است جزو لایتغیر کردستان به شمار می رود. کردستانی که یا باید به صورت فدرال به وسیله نخبگان قومی اداره شود و یا از ایران جدا شده و تبدیل به کشوری دیگر گردد.
گذشته از این که چنین اتفاقاتی در جهان امروز نادر بوده و حقوق بین الملل و جامعه جهانی تجزیه کشورها را بر نمی تابد و مردم ایران به اندازه کافی واجد آن آگاهی ملی هستند که چنین خیانتی را اجازه ندهند؛ یک نکته مهم با فرض تحقق چنین رویایی مطرح می شود.
نکته مهم این است که تکلیف مردم آذری در ارومیه و مهاباد و نقده چه خواهد شد. آیا آذربایجانی ها باید از سرزمین آباء و اجدادی خود مهاجرت کنند و املاک و زمین های شان را رها سازند؟
اقای مهتدی در یکی از مصاحبه های خود به صورت تلویحی اشاره کرده است که در شهرهایی به مانند ارومیه آذری ها می توانند به مثابه یک اقلیت در کردستان واحد از حقوق ویژه اقلیت ها خود برخوردار باشند. سوال این جا است که چرا باید مردم آذربایجان در شهر و دیار خود و یک شبه تبدیل به اقلیت شوند؟ آیا مردم ارومیه یا میاندوآب چنین چیزی را خواهند پذیرفت و زیر بار چنین نظامی خواهند رفت؟
جالب تر از همه این که با افزایش تهدیدات غرب در خصوص احتمال حمله نظامی به ایران و طمع عده ای دیگر از جریان های قومیت گرای موسوم به پان ترکیست، علیرغم همه ادعاها و رجز خوانی های قبلی، هیچ واکنشی از سوی آنان در قبال این رویکرد کومله و دموکرات و مصادره شهرهای آذربایجان غربی به نفع کردستان خیالی دیده نشد و حتی حمایت های صریح و آشکاری از سوی پان ترکیست های شناخته شده طی مقالات و مصاحبه ها از عبدالله مهتدی و مصطفی هجری به چشم خورد!
سوال اصلی این است که این تغییر رویه و حمایت از کومله و دموکرات که مستلزم وانهادن مردم آذری در ارومیه و میاندوب و نقده و.. زیر تیغ تروریست های کردنما است؛ از چه چیز نشات می گیرد؟
به نظر می رسد ، هدایت گروه های تجزیه طلب دارای یک مرکزیت واحد است. همه این گروه ها از سوی قدرت و اتاق فکر واحدی هدایت می شوند و به همین دلیل دارای ، وحدت رویه مشخصی در خصوص آذربایجان غربی و در اقلیت قرار دادن مردم آذری این خطه می باشند.
هم کردها و هم آذری ها قرن ها است که در کنار یکدیگر در غرب آذربایجان زندگی کرده اند. این مناطق به صورت واحد زمین های آبادی و اجدادی آن هاست.نه کردها در آذرایجان اقلیت و دیگری هستند و نه آذری ها. طبق بیانیه حقوق بشر سازمان ملل همه انسان حق دارند مکان زندگی خود را انتخاب نمایند. کرد و آذری در این بخش از کشورمان ساکن اند و مالک زمین هستند. هیچ کس نمی تواند به زور، ارعاب و فشار حق مالکیت به ویژه در خصوص اموال غیر منقول را سلب نماید.
اما قومیت گرایی کور و قبیله پرستی ماقبل مدرن در بین فعالان قومی در صدد است که این مناطق را متعلق به یکی از دو قوم دانسته و دیگری را در این شهرهاف مهمان،مهاجر و … تلقی نماید. البته قومیت گرایی نیز نیتجه ای جز این نمی تواند داشته باشد. زیر بیرق و تحت فرماندهی اجانب رفتن نیز همین نیتجه را می دهد. یعنی بی ارادگی و بی اختیاری محض. اگر فلان فعال پان ترکیست در خصوص خطوط کلی تعیین شده از سوی تئوریسین های خارجی و مراکز کنترل، انحرافی نشان دهد با قطع مقرری،دیپورت و ملغی شدن پناهندگی روبرو خواهد شد. فعالان پان ترکیست ساکن در سوئد و سایر کشورهای اروپا اغلب شغل مستقلی ندارند و هزینه زندگی خود را از طریق اداره سایت و … تامین می کنند. هزینه هایی که از سوی مراکز مشخصی تامین می شود به همین دلیل مخالفت در برابر تصمیمات این مراکز برابر خواهد بود با صدمات جبران ناپذیر شخصی.
گروه ها و افراد قومگرایی که زمانی در دانشگاه ها تریبون جمع می کردند و هر گونه تشکیک در خصوص وضعیت ارومیه را با پرخاش پاسخ می دادند، امروز همگی در خارج کشور وادار به سکوت شده اند ، کسانی که در تلویزیون خود (گوناز) روز و شب علیه هم میهنان کرد یاوه گویی می کردند، از همان ابتدا در پشت پرده با تجزیه طلبان کرد ارتباط داشتند و امروز نیز نه توان مقابله دارند و نه علاقه ای به درگیری با سازمان های تروریستی کردنما.
قومیت گرایان (اعم کرد و ترک) دو روی یک سکه اند، ظاهرا در پشت پرده به توافقاتی رسیده اند. در این بین مردم آذربایجان غربی هستند که وجه المصالحه توافق این دو طیف قرار گرفته اند. طبیعی است هر نوع تاکید بر خاص گرایی و عصبیت قومی مانعی اساسی در برابر توسعه و دموکراسی است و تنها چیزیکه برای گروه های قومیت گرا اهمیت ندارد دموکراسی و توسعه و آبادانی است.
روزگاری شوروی و حکومت استالین گروه های قومی ایران را تحریک می کرد و در همین راستا به دستور صریح استالین دو گروه فرقه دموکرات آذربایجان و کردستان تاسیس و مجهز شدند. آن ها توانستند برای مدتی کوتاهی در سایه حضور ارتش سرخ در ایران موفقیت هایی به دست آورند که با خروج ارتش سرخ همگی از بین رفت. امروز آن چه که تغییر کرده است حامیان این گروه ها است. اگر در دهه بیست خورشیدی شوروی حمایت جریان های جدایی خواه قومی را بر عهده داشت، امروز برخی از کشورهای غربی پول و بودجه و همین طور تئوری پردازی چنین جریانهایی را در راستای منافع خود بر عهده دارند.
خوشبختانه مردم آذربایجان غربی به ویژه ارومیه، شهروندانی مدرن و فکور هستند که هر نوع تحجر و عقب ماندگی قومی را طرد می کنند. اما با رویه ای که پان ترکیست های ضد آذربایجانی در خصوص مسئله بلوای کومله و دموکرات اخذ کردند، دشمنی این گروه ها با آذربایجان یکبار دیگر ثابت شد. آن ها نشان دادند که کوچک ترین علاقه ای به آذربایجان و آذری ها ندارند و برای کسب منافع حاضر اند در برابر ادعاها و زیاده خواهی های تروریست های کومله و دموکرات سکوت کنند. پایان سخن این که نه آذری ها در غرب آذربایجان اقلیت خواهند شد و نه کردها مهمان هستند. همه ما زیر لوای بیرق ایران و شهرهای خود و برای توسعه و شکوه این کشور و برطرفی ناملایمتی ها خواهیم کوشید و یکبار دیگر به عقب ماندگی و عصبیت قومی “نه” خواهیم گفت.
مردم خوب اریایی ایران نگران نباشند
تا نفر اخز دشمنان ایران را نسل کشی کرده و جنازهای ناپاکشان را خوراک سگان می کنیم
نسل ترکان و عربها که دشمن ایرانیان است را از خاک پاک ایران پاک می کنیم
. راستی یادم رفت داشتم چاه فاضلاب خونه رو تخلیه می کردم یک کتیبه دیدم روش نوشته بود اتاتورک فکر کنم برای 10000000 سال پیش بود جالبه موریانه همه جاش رو خورده بود جز نان اتاتورک