مثلث رده دوها برای ضایع کردن هاشمی، خاتمی و احمدینژاد در یک حرکت
در فاصله سه ماه مانده تا انتخابات ریاست جمهوری، بخشی از سناریوی مهندسی شده برای انتخابات، در محافل حساس و تاثیر گذار در انتخابات فاش شد.
به گزارش بازتاب، این سناریو که برای بیرون آمدن یک جریان هماهنگ اصولگرا از صندوق طراحی شده است، بر آچمز کردن سه چهره تاثیرگذار بر انتخابات یعنی هاشمی، خاتمی و احمدینژاد طراحی شده است.
بر این اساس، به هیچ یک از این سه چهره و یا نیروی اصلیشان که بختهای پیروزی در انتخابات را دارند، اجازه کاندیداتوری داده نخواهد شد. اما از چهرههای رده دوم و سوم آنها برای حضور در صحنه انتخابات و پرشور کردن فضا، استفاده میشود.
در صورت وجود این چهرههای درجه دو و سه، اولا تکثر ظاهری با وجود سلایق مختلف دیده میشود و ثانیا خطر از دست رفتن دولت از کف اصولگرایان منتفی خواهد بود.
گفته میشود ترکیب طراحی شده در واحد مهندسی برادران، حضور مثلث روحانی، عارف و نیکزاد در برابر اصولگرایان است و با توجه به اینکه این سه کاندیدا، جذابیت شخصیتی و کاریزماتیکی نداشته و شکست آنان با آرایی در حد نیم تا دو ونیم ملیون نفر قابل پیش بینی است، شکست این سه چهره میتواند شکستی سنگین برای چهرههای اصلی یعنی هاشمی، خاتمی و احمدینژاد مقابل اصولگرایان محسوب گردد.
در تقسیم کار انجام شده در تیم مهندسی انتخابات، روحانی به عنوان سمبل هاشمی، عارف به عنوان سمبل خاتمی و نیکزاد نماینده احمدینژاد محسوب شده و آرای احتمالا پایین این سه چهره، زمینه لازم برای از دور خارج کردن همیشگی سه چهره اصلی را فراهم میآورد.
از دور خارج کردن چهرههای اصلی میتواند یا با زبان تهدید مسئولان ذی ربط باشد، مشابه اظهارت تند علیه خاتمی از زبان برخی مسئولین و یا از طریق رد صلاحیت صورت گیرد؛ پیش بینی که در مورد مشایی وجود دارد و در نهایت نظام با آرایشی مواحه خواهد شد که مطلوب اصولگرایان بوده و بعد از مسابقه با تیم رقبای رده دوم و شکست آنها، وزن این رقبای رده دوم به نام رقبای اصلی نوشته میشود.
بنابراین پیش بینی میشود اگر روحانی، عارف و نیکزاد در انتخابات حضور داشته باشند، رای آنها محموعا ۴ تا ۵ میلیون باشدکه به هیچ وجه برای پیروزی در انتخابات کافی نیست.
در پایان انتخابات نیز به این طیف گفته خواهد شد دلیل شکست شما، عدم افبال مردم و نظام به جریانهای مذکور چهرههای اصلی آن است. اکنون پرسش اینجاست که چرا روحانی، عارف و نیکزاد باید در مسیری که قاعدتا انتهای آن به نفعش نیست، بازی کنند؟