- بیانیه سازمانهای برونمرز حزب پان ایرانیست به مناسبت سالروز سی ام تیرماه
- بیانیه انتخاباتی شماره ۲ سازمان جوانان حزب پان ایرانیست
- بیانیهٔ انتخاباتی شماره 1 حزب پان ایرانیست؛ یک دیدگاه، یک عمل : با هم بیاندیشیم، با هم عمل کنیم
- در انتخابات نهمین دوره مجلس شورا شرکت نمی کنیم
- پیام تسلیت سازمان جوانان حزب پان ایرانیست به مناسبت زلزله استان بوشهر
بیانیهٔ انتخاباتی شماره 1 حزب پان ایرانیست
یک دیدگاه، یک عمل : با هم بیاندیشیم، با هم عمل کنیم
بنام خداوند جان و خرد
پاینده ایران
هموطنان گرامی، با توجه به اینکه در یکی از حساسترین برهه های تاریخی ایران به سر میبریم و با توجه به شرایط ویژه ای که بر کشورمان حاکم است، برگزیدن یک استراتژی واحد در مواجه با انتخابات این دورهٔ ریاست جمهوری از اهمیت بالاتری برخوردار است.
این استراتژی میبایست با پرهیز از ساده انگاری ذهنی، تقلیل موضوع و بادرک پیچیدگی مساله به اندازهٔ کافی و لازم، از پشتوانهٔ نظری و تحلیلی برخوردار بوده و راهنمای عمل باشد.
انتخاب هر روشی برای مواجهه با موضوع انتخابات تنها بعد از فرآیند گفتگوی عمومی، دانش محور، تئوریک و همدلانه ممکن خواهد بود تا از انرژی و قدرت تاثیرگذاری لازم برخوردار باشد. هر تصمیمی که از رفع مسولیت برخاسته و یا از پشتوانهٔ نظری و اندیشیده شدهٔ قوی برخوردار نباشد، علاوه بر محکوم به شکست بودن، بر حیرانی و سرگشتگی عمومی خواهد افزود و هیچ نسبتی با سرنوشت روشن و آیندهٔ معلوم نداشته و تبعات و عوارضی چه بسا جبران ناپذیر به همراه خواهد داشت.
حزب پان ایرانیست به عنوان یک حزب ملی که دلبستهٔ عظمت ایران است خود را موظف میداند تا حد ممکن راه حلی استوار مبتنی بر منطق صحیح تاریخی و ضرورت ملی برای یک گام درست تاریخی و یا شناخت و قرار گرفتن در وضعیت صحیح برای برداشتن این گام، یافته و در اختیار جامعه قرار دهد.
این حزب متعلق به همهٔ مردم بوده و خود را نسبت به ارتباط موثر با فعالان اجتماعی و افراد اندیشمند و کوشندگان سیاسی متعهد و نیازمند میداند.
نظر به این مباحث از تمام هموطنان، هم اندیشان، همرزمان و علاقه مندان در خواست دارد نظرات و اندیشه های خود را در اختیار حزب قرار دهند.حزب پان ایرانیست وظیفهٔ خود میداند که زمینهٔ مشارکت عمومی برای رسیدن به استراتزی واحد اجتماعی و سیاسی را در حد توان فراهم و بر فضای احساسی و واکنشی غلبه کرده و چونان یک فاعل سیاسی به رخدادها نگریسته و اتخاذ موضع نماید.
از آنجایی که انتخابات تنها به صندوق و اخذ آرا محدود نمیشود، حزب پان ایرانیست متناسب با هر مرحله نظر تحلیلی خود را _ در جهت رسیدن به حق حاکمیت ملت، حقوق شهروندی و دموکراسی _ ارائه خواهد داد. در این دوره، هر مرحله تا اخذ آرا، اهمیت خاص خود را دارد که با توجه به اهمیت مراحل، هر مرحله ای حوادث خاص و معنا دار خود را خواهد داشت که این مهم، مانع از نقطه ای دیدن انتخابات است.
تجمیع آرا تحلیلی هموطنان و سپس ایجاد فضای نقد و گفتگو بستر ساز سنتزی عقلانی خواهد بود که میتواند با اطمینان بیشتر و انرژی لازم راهنمای عمل باشد و بر انسداد سیاسی چیره آید.
هر تصمیمی میبایست با نظر به مواردی اتخاذ شود که در زیر میآید:
الف- سیاست ملی صحیح علاوه بر نیت خیر، به شناخت امکانات حرکت و ابزارهای مناسب نیازمند است. بدون شناخت امکانات و ابزارهای صحیح و مناسب حرکت، نیتهای خیر تنها به طور شعاری طرح و در نهایت به مانع شناخت و حرکت تبدیل خواهد شد. هر حرکت ملی درست باید با عنایت به این وضعیت و با بررسی تحلیلی اوضاع و احوال عمومی ایران اتخاذ شود.
ب- وضعیت کشور
1-حکومت درگیر پروندهٔ اتمی است و برای پیش برد آن از حمایت کافی عمومی برخوردار نمیباشد.
2-کشور با شدیدترین تحریم های سیاسی و اقتصادی مواجه شده و بن بست و انسداد سیاسی امکان یافتن راه حل مناسب را دشوار کرده است.
در این شرایط دو وضعیت حملهٔ خارجی و آشوب و عصیان داخلی، حرکت آگاه و ملی را با مخاطره مواجه کرده و تولید خطر برای تمامیت سرزمینی میکند. ظهور یک فاعل ملی تاریخی که واجد هشیاری لازم تاریخی باشد از ضروریات زمانه است، هر تحلیلی باید به ظهور این فاعل بالاراده یاری رساند.
ج- وضعیت انتخابات
انتخابات این دورهٔ ریاست جمهوری در شرایطی برگزار میشود که نارضایتی عمومی بالاست و فضای امنیتی کشور امکان فعالیت اجتماعی و سیاسی را به شدت تنگ کرده است. مسایل ایجاد شده در انتخابات ریاست جمهوری 88 هنوز در ذهن، احساس و قضاوت عمومی زنده و موثر است. دو تن از کاندیداهای دورهٔ قبل که به نتیجه انتخابت معترض بودند در حصر به سر میبرند. صندوق رای در زمینهٔ این تجربه درک میشود.
د- تقلیل انتخابات به صندوق رای، اجازه نمیدهد که موضوع را به طور دقیق و با ابعاد متعدد ببینیم. انتخابات یک پروسهٔ متشکل از چند بخش است که هر مرحله قضاوت و عمل و واکنش خاص خود را میطلبد. انتخابات در جمهوری اسلامی آزاد نیست و ساختارها موجود این اجازه را نمیدهند، لذا مدتی است که رای دادن و مشارکت در انتخاب، ارتباط خود را با مشروعیت زایی گسسته و به عنوان امکان فعالیت سیاسی و تغییر وضعیت از طریق فعالیت مدنی، دیده میشود.
پاینده ایران
سازمان جوانان حزب پان ایرانیست
تهران-شامگاه 27 اردیبهشت ماه 1392 خورشیدی
پی نوشت:
هموطنان گرامی میتوانند مطالب و نظرات خود را به آدرس ایمیل
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
و یا به سایت www.paniranist.info ارسال فرمایند.
پدیده ای به نام قالیباف در صف رقابت انتخاباتی
اسفندیار گودرزی
محمد باقر قالیباف یکی از داوطلبان یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در ایران است. وی که در سال 1384 برای اولین بار در رقابت انتخاباتی شرکت کرده بود، امسال نیز وارد صحنه رقابت شده است.
قالیباف به گفته خودش 30 روز دیگر می آید. می آید تا مردم سربلند زندگی کنند. می آید تا خون شهدا پایمال نشود. می آید چون احساس خطر می کند برای زندگی مردم ایران. می آید تا مردم با او و در کنار او از بحرانها عبور کنند.
اما سخنان متناقض قالیباف که در سخنرانی های تبلیغاتی اظهار کرده است و همچنین سوابق وی شانس چندانی برای این «آمدن» ها نصیب وی نخواهد کرد.
یکی از مسائلی که قالیباف به عنوان تبلیغات انتخاباتی خویش در میان بسیجیان به آن اشاره کرد نقشی بود که در سرکوب کوی دانشگاه به سال 1382 ایفا کرده است. وی در این مورد حقیقت وجودی خویش را چنین برملا می کند: «در سال ۱۳۸۲ من مجوز ورود و تیراندازی به کوی دانشگاه را گرفتم.» از سویی دیگر وی در 16 اردیبهشت و به هنگام سخنرانی در میان دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف تمامی سخنان پیشین خود با بسیجیان را نقض کرده و چهره ای مردمی از خود به نمایش می گذارد و با اذعان به اینکه دستور سرکوب داشته است اما آن را به اجرا نگذاشته به تطهیر خود اقدام می کند. این چهره شاخص نظامی و انتظامی در جمهوری اسلامی، طی روزهای گذشته با ابراز چنین سخنرانی های متناقضی تعجب همگان را نسبت به شیوه تبلیغاتی اش برانگیخت و با ارائه ی شخصیتی دوگانه از خویشتن نه تنها علیه خود تبلیغ کرد بلکه با این نمایش سست حتا نتوانست به ظاهر، خود را رجلی سیاسی معرفی کند و به شخصیتی ریاکار و متظاهر افول کرد.
دیگر آنکه قالیباف پیش از ثبت نام برای نامزدی انتخابات، نسبت به نامزدهای در حصر دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، مواضع تندی گرفت. وی درباره احتمال حضور میرحسین موسوی و مهدی کروبی در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۲ گفت:«سران فتنه» در انتخابات ۸۸، «مجرم» هستند و «غلط است» بگوییم که آنها با عذرخواهی میتوانند برگردند. شهردار تهران که نزدیک به جریان اصولگرای جمهوری اسلامی است، در سخنان روز شنبه، نهم دی ماه ۱۳۹۱، از معترضان به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ به عنوان «براندازان فتنهگر» نام برده که به گفته وی، «اقلیتی کوچک بوده و هستند که همواره از سوی ملت ایران و جریانهای سیاسی درون نظام حذف و طرد شدهاند.»
مشایی و ماشین حذف شورای نگهبان
بردیا رستمی
در حالی که شورای نگهبان رسیدگی به صلاحیت کاندیداهای یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران را پنج روز تمدید کرده است، اما روند امسال نیز مانند همیشه از بررسی صلاحیت کاندیداها به صورت "سلیقهای و بر اساس جناحبندیهای سیاسی" دارد.
اسفندیار رحیم مشایی، رئیس دبیرخانهٔ جنبش عدم تعهد از جمله داوطلبان نامزدی در انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری است که جنجالی ترین چهره انتخابات این دوره محسوب می شود.
با اینکه در حال حاضر کاندیداهای داوطلب در مرحله بررسی شورای نگهبان به سر می برند، اما در طی 24 ساعت گذشته زمزمه هایی مبنی بر رد صلاحیت احتمالی مشایی از سوی شورای نگهبان به گوش می رسد. این در حالیست که وب سایت روشنایی و برخی وب سایت های دیگر حامی این نامزد انتخابات از شب گذشته مسدود شده اند. همچنین صدا و سیما در مورد نامزدی اسفندیار رحیم مشایی سکوت اختیار کرده است.
به نظر می رسد دست آوریز شورای نگهبان حکم حکومتی آیت الله خامنه ای در سال 88 و در مورد سمت معاون اولی رحیم مشایی باشد.
برخی کارشناسان با توجه به نزدیکی محمود احمدی نژاد و اسفندیار رحیم مشایی به آیت الله شاهرودی و همچنین با در نظر گرفتن اقدامات و حمایت هایی که از سوی برخی جریانات از مشایی وجود دارد، معتقدند در نهایت این جریان موفق به اخذ تایید صلاحیت اسفندیار رحیم مشایی خواهد شد.
قابل تامل است که چرخه ی حذف سیستم نظارت جمهوری اسلامی به جز رد صلاحیت اعضای اپوزیسیون، دگراندیشان و افراد مستقل، به خواص و مهره های خودی هم رسیده است.
روند حاکم بر شورای نگهبان نشان می دهد دیگر حکومتی ها و وابستگان حکومت هم نمی توانند از صافی تایید صلاحیت به راحتی عبور کنند. کما اینکه تلاشها و سخنانی مبنی بر رد صلاحیت هاشمی (رییس سابق خبرگان و رییس فعلی تشخیص مصلحت نظام) هم به گوش می رسد.
گفتنی است بسیاری از اصولگرایان طی روزهای گذشته از واکنش محمود احمدی نژاد در صورت رد صلاحیت اسفندیار رحیم مشایی، ابراز نگرانی کرده اند و حتی برخی از این واکنش به عنوان «اقدامات غیر قابل پیش بینی» یاد کرده اند.
در هر حال سرنوشت داوطلبان نامزدی در انتخابات و وقایع احتمالی پس از آن با اعلام نتایج نهایی شورای نگهبان در سه شنبه آینده مشخص خواهد شد.
پیامدهای ثبت نام هاشمی و مشایی در انتخابات
بابک صیفی یاری
در حالی که حدود یک هفته از پایان مهلت ثبت نام داوطلبان ریاست جمهوری میگذرد و گمان میرفت تا 26 اردیبهشت ماه شورای نگهبان فهرست نامزدهای تایید صلاحیت شده را منتشر کند، عباسعلی کدخدایی سخنگوی این شورا، با اشاره به پایان مهلت قانونی برای بررسی صلاحیت نامزدهای انتخابات آتی ریاستجمهوری، اعلام کرد: با استناد به تبصره ماده 57 قانون انتخابات، طی نامه ای به وزارت کشور مهلت بررسی صلاحیت نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری را به مدت 5 روز تمدید کردیم.
وی افزود: تمدید 5 روزه برای بررسی نهایی صلاحیت داوطلبان انتخابات ریاستجمهوری می باشد و طبق قانون انتخابات، شورای نگهبان تا پایان وقت اداری سهشنبه 31 اردیبهشت ماه نتایج بررسی صلاحیتها را به وزارت کشور اعلام خواهد کرد. این در حالیست که انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری قرار است در تاریخ 24 خرداد ماه برگزار شود و هنوز در کمتر از یکماه تا برگزاری انتخابات نامزدهای نهایی مشخص نشده اند.
گفتنی است بر اساس اعلام رسمی وزارت کشور از مجموع تعداد 686 نفر ثبت نام کنندگان برای نامزدی در یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، 656 نفر مرد به عبارتی 96 درصد و 30 نفر زن به عبارتی 4 درصد ثبت نام کنندگان را تشکیل دادند.
تجهیز دو جناح درون حاکمیت در دقیقه نود
شنبه 21 اردیبهشت ماه در حالی که آخرین روز ثبت نام داوطلبان برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری اعلام شده بود، مهمترین روز در ستاد انتخاباتی وزارت کشور نیز رقم خورد. در دقایق پایانی زمان تعیین شده برای ثبت نام داوطلبان، اکبر هاشمی بهرمانی، از سوی جناح اصلاح طلب و اسفندیار رحیم مشایی از سوی جناح دولت به طور همزمان برای ثبت نام در ستاد انتخابات وزارت کشور حاضر شدند. دقایقی که باعث شد بسیاری از محافظه کاران بازی این دوره از انتخابات را ورای پیش بینی ها و امیدهای خود تجربه کنند.
حکومت با بیکفایتی نفوذ استرتژیک ایران در سوریه را از دست میدهد
ایران نباید از رقیبان منطقهای در سوریه عقب بماند
سپیده مشرقی
حجت کلاشی، کارشناس ارشد علوم سیاسی و از مسولین حزب پان ایرانیست در گفتگویی درباره وضعیت سوریه با نگاهی ناسیونالیستی از جمهوری اسلامی انتقاد میکند که در سوریه با بیکفایتی عمل کرده است و حاصل این عمکرد از دست رفتن و واگذار کردن حوزه نفوذ ایران درکشور استراتژیک سوریه به گروههای تندرو و بنیادگرای اسلامی است.
حزب پان ایرانیست ایران از یکی از قدیمیترین احزاب ناسیونالیست در ایران است که در سال ۱۳۳۰ تشکیل شده است. این حزب در پیش از انقلاب 57 بسیار فعال بود و پس از انقلاب به شدت سرکوب شد. حزب پان ایرانیست از ابتدای دهه 70 مجددا فعالیت تشکیلاتی خود را قوت بخشید.دفاع از حاکمیت ملی و دموکراسی، روشنگری و مبارزه با استبداد، اعلام مواضع شفاف و مشخص در مورد منافع ملی و تمامیت ارضی و مبارزه با تجزیه طلبی به ویژه در استان های خوزستان و آذربایجان، تلاش برای ایجاد وحدت ملی در استان های مرزی ایران، برپایی تجمع معروف "خلیج پارس" در مقابل سفارت امارات متحده عربی در سال1387 که با استقبال و همراهی بی نظیری از سوی مردم مواجه شد ، روشنگری پیرامون جزایر سه گانه ایران در خلیج فارس از نمونه فعالیت های علنی این حزب در سال های اخیر بوده است.
متن مصاحبه با حجت کلاشی را در ادامه می خوانید.
- ارزیابی شما از وضعیت فعلی سوریه، یک سال پس از شروع اعتراضات چیست؟
سوریه دوسال خونین را تجربه کرد. دو سال پر از ویرانی و خون. آوارگی و فاجعه و تعلیق ثبات. از کشتاری که در سوریه بوقوع میپیوندد و از ریخته شدن خون همسایگانمان متاسفم. در وقوع این وضعیت، اسد و گروهای تندرو اسلامی و دخالت ناصحیح وغیر انسانی قدرتهای بیرونی به عنوان عوامل نزدیک، جدا از ریشههای ژرف تربحران دخیل هستند.
دولتهای استبدادی از موهبت کور و کر بودن بهره مندند چیزی که به آنها آرامش خوابیدن در تختهای راحت که بر فراز تحولات پنهان جامعه که برستونهایی از آرامش سرشار از آشوب استوار است را میبخشد همان خصلت عمومی که اسد هم از آن برکنار نبود.
نظام اسد علی رغم برتریهایی که نسبت به بسیاری از کشورهای منطقه دارد به انحصار قدرت و ثروت مبتلا بود. چیزی که باید با ولع و وسواس انباشته شود تا حفظ شود، اما در عین حال از تونل پر از جبروت به طوفان آتش عمومی میرسد ،به طوفان عصیان. آتشی که شعله هایش از تحقیرها و تبعیضها و فقدانها سر برآورده و اشتهایی ویرانگر دارد ،زبانه می کشد و سوزانندهٔ همه چیز است. همه چیز را به آتش سپرده می شود تا پاک شود اما خاکستر میشود.
در نظام اسد دستگاههای متعدد و موازی امنیتی شهروندان را کنترل میکرد و زندان و شکنجه پاسخ قاطع و مکفی در مقابل منطق مخالفان بود. به همین دلیل وقتی اعتراضات شروع شد اسد بدون توجه به مخالفان و گفتگو با انها دست به سرکوب زد و در حمص فاجعه آفرید و بدتر، وقیحانه به مردم دروغ گفت.
- حکومتهای دیگری هم که در دو سال گذشته دستخوش بروز اعتراضات مردمی و در نتیجه تحولات جدی در بدنه قدرت شدند. اما چرا معادلات در سوریه به گونهای پیچیدهتر رقم خورده است؟
بخاطر اینکه ما در منطقه حساسی هستیم بقول برخی متخصصین در هارتلند.اما این قلب در پیکر دیگری قرار دارد و برای ان پیکر می تپد!کل خاورمیانه و حتا افریقا در مسیر تغییر قرار گرفته است و نسل ما سرنوشت قذافی را ناباورانه تجربه کرد اما اسد از دیگران درس نگرفت و احتمالا نمیتوانست بگیرد و بداند که نیروهای امنیتی و نظامی همه چیز نیستند و شورش عمومی به محض مجال قدرتی انباشته را آزاد کرده و خود را مدام قویتر میکند. قدرت نرم یعنی قدرت مشروعیت چیزی قویتر از قوای نظامی است اگر نخ مشروعیت از ستون فقرات نظامی کشیده شود آنگاه نخست وزیر به اپوزیسیون میپیوندد. این یک حقیقت است اگر چه به نحوی دیگر تفسیر شود و رسانه ها خوشباورانه اما با لحنی ابلهانه چیزی دیگری بکوشند تحمیل کنند.
ضمن اینکه سوریه سالها امنیت را در منطقهٔ حساس و در مجاورت کشور متعرض و خطرناک اسراییل حفظ کرده بود و از چنین موقعیت خطیری بعنوان یک نظام قابل اعتماد بهره میبرد اما وقوع ناارامیها، موقعیت سوریه و نگاهها را تغییر داد. سوریه مفهوم دیگری پیدا کرد و متن دیگری برایش توسط بازیگران نظام بین الملل نوشته شد.
- اگر درست متوجه شده باشم حرف شما این است که دستهای بین المللی هم درتشدید بحران سوریه و جهت دهی آن نقش داشتهاند؟
بله. غرب که تا دیروز روابط خوبی با سوریه داشت با وقوع حوادث تغییر نگاه داد و آنرا در ارتباط با ایران درک ودرراستای جنگ ۳۳روزه تحلیل وضعیت کرد، چیزی به مثابه مهار ایران و مقاومت، یک امکان برای مهار خط ارتباطی ایران و حزب الله و نیز استمرار موج اعتراض به حکومتهای غیر دموکراتیک و تبدیل آن به شاخصهٔ دوران جدید بعنوان یک تجربه و روش عمومی در نشان دادن ضعفهای درونی قدرتهای نوظهور اقتصادی و نظامی و انتقال آن به چین و روسیه با مدیریت آمریکا . با این تحولات چین و روسیه جایگاه خودرا نزد افکار عمومی و آزادیخواهان از دست دادند و دیگر چپ و بقایای چپ الهام بخش نیستند و بعنوان رژیمهای محافظه کار عمل میکنند در حالی که نظام لیبرال دموکراسی رادیکال شده و نقش حامی تغییرات مردمی به خود گرفته است.
- منظورتان این است که هدف غرب، دموکراسی در منطقه است؟
البته غرب واقعا دنبال دموکراسی در همهٔ منطقه نیست بلکه در وهلهٔ اول آرایش منطقه را میخواهد تغییر دهد و سپس موج اعتراض را به مرزهای چین و روسیه برساند.اما بحث گسترش الگوهای آمریکایی هم جدیست. تنها غرب نیست که می خواهد این وضعیت را در مسیر منافع خود هدایت ند بلکه دیگر کشورها ی منطقه هم اینطور هستند مثلا کشورهای متحجر عربی فرصتی برای مبارزه با ایران و پنهان کردن معضلات خود در پشت این هیاهوها و ترکیه آنرا فرصتی برای گسترش نفوذ خود و تا حدودی حرکت در مسیر عثمانی دریافت که به او قدرت تحرک منطقهای و فرا منطقهای و امکان افزایش منزلت و حوزهٔ نفوذ میبخشد.ترکیه در عراق به ایران باخته است چون میانرودان پیوستگی های جدی با ایران دارد بنابراین می وشد ر سوریه جبران کند.سوریه تبدیل به زمین بازی میان بازیگران و محل ایتلاف و تنازع گشته است.
- این تغییرات چه تاثیری بر ایران دارد؟
منطقه در حال تغییر است ونگاهها و تعریفها و مواضع نیز متناسب با آن و دریافت از تحولات دگرگون میشود. سوریه برای ایران منطقهٔ استراتژیکی است و باید در حوزهٔ منافع ملی در میان این حوادث بغرنج و دوران ساز نگاه جدی و همه جانبهای به تحول آن منطقه داشت.
متاسفانه دولت با عدم شناخت صحیح سمت وسوی حوادث و عدم احترام به خواست دموکراتیک مردم منطقه در کمال بیتدبیری و فهم غلط رویدادها ذیل عنوان بیداری اسلامی و نگاه تک بعدی به فرآیندی پیچیده و اتخاذ رویکرد صفر و یک و بدون انعطاف منطقی در بن بست تفسیر ایدیولوزیک ،در قبال قدرتهای بزرگ بدون دقت در سمت و سوی تحولات این حوزه را به کشورهای بنیادگرای اسلامی و ترکیه و اخوانیها وشاید قدرتهای بزرگ در حال واگذار کردن است که شکل گیری این بلوک خطرناک سیاسی در حاشیهٔ ایران منافع کشور را برای سالیان دراز با چالشهای جدی مواجه خواهد کرد.
ایران در جهان اسلام خط مقدم آزاد سازی سرزمینهای اسلامی شده است اما برخی مسلمانان و حکومتهای فاسد منطقه بجای ترس از اسراییل و زیاده خواهیهایش از بمب اتمی نداشته ایران هراسانند و با غرب در تحریمها همداستان شده که گاه تندتر از آنها هم میروند.
این نوای خوش آزادی خواهی در منطقه میبایست ارج گذاشته شود در این برههٔ حساس حکومت ایران آن نیست که باید باشد. در پی رفتار غلط این حکومت امروز شیعیان و ایران بعنوان نماد بنیاد گرایی و گروههای تندرو شناخته میشوند و عربستان و امارات و بنیادگرایان اخوانی به حاشیهٔ امن خزیدهاند بلکه بدتر در حال تسویه حساب با رافضیان هستند و از قدرت گیری ایران بعنوان شاهنشاهی شیعی یاد کرده و برزمین گیر کردن آن میکوشند.
- به نظر می آید شما نگاه مثبتی به اعتراضات سوریه ندارید. درسته؟
باید میان این خواست به حق مردم سوریه و مبارزهٔ ارزشمند آنها و دخالت مغرضانهٔ گروههای بنیاد گرا، چریکهای آوارهٔ اخوانی و دولتهای متحجر تفاوت قایل شد و با احترام به تمامیت ارضی و حق حاکمیت سوریها صدای آزادیخواهی مردم سوریه را بازتاب داد و نشان داد که ملت ایران در کنار مردم سوریه است.
- شما در صحبت های خودتان حکومت ایران را به بی کفایفتی و از دست نفوذ در منطقه متهم کردید. اما برخلاف نظرشما حکومت ایران با تمام قوا در صحنه جنگ سوریه حضور داشته و تلاشش را برای حفظ نفوذش در سوریه انجام داده. حتی اپوزیسیون ایران، رهبران جمهوری اسلامی را شریک جرم جنایات اسد می دانند. حکومت ایران چه کار دیگری می توانست انجام بدهد؟
باید دانست که اکنون وضعیت ما بشدت با وضعیت اسد تنیده شده است.ایا امروز می توانیم به بقای اسد اطمینان داشته باشیم؟اگر اسد بیافتد وضع ما در سوریه به هم خواهد ریخت.ما در بین مردم سوریه جایی نداریم.حمایت از رزیم اسد چاره ساز نیست ما در نطقه الگو نیستم و این مهم است.کسی به ما نگاه نمی کند بر قلبها حکومت نمی کنیم.بسیاری ایران را مرادف با حکومتهای اسبدادی می فهمند و در نتیجه تمایلی به نزدیک شدن به ایران را ندارند.اگرحکومت بجای سرکوب جنبش سبز اجازهٔ حضور مردم در صحنه را میداد امروز ایران الهام بخش منطقه بود و حرکتهای منطقه را میتوانست هدایت کند. مردم منطقه هم نگاه عاطفی به ایران پیدا میکردند. چیزی به مثابه الگوی موفق .مردم هر کشور حق دارند امور میهن خود را اداره کنند.
من زمانی از نظم آزادگان صحبت کردم و در آن هدفی داشتم. مقصودم این بود که طرح خاورمیانهٔ بزرگ امریکا در گام اول و از سر فرصت سازی متناسب با جغرافیای سیاسی ایرانی تفسیرو هدایت شود یعنی ایران عهده دار حرکت ارزشهای دموکراتیک در منطقه شود تا بتوانیم نظم کهن استعماری که علیه ایران بزرگ طراحی شده بود را با طرح استعماری نو که منافع ما را هم در خود داشت تعویض کنیم. هر دو استعماری بود اما این مقدار امکان واقع بینانهٔ ما بود به عنوان یک گام موفق در یک مسیرمتفاوت آتی، اما صدای ما را شنیدند؟ پنداشتند شعار کارساز خواهد بود. حاکمان گز نکرده پریدن را پیشهٔ خود کردهاند اگر درست تدبیر و اصولی اندیشیده میشد امروز ایران و شیعهٔ غیر سیاسی با رویکرد عقل گرا و اراده محور پرچم دار ترقی خواهی و آزادیخواهی منطقه میشدند و ایران به منبع الهام بخش تبدیل میشد و میتوانست جغرافیای سیاسی منطقه را حول محوریت خود و مطابق با یک طرح تاریخی صحیح پی افکند.
چه ایراد داشت که ایران اجازه میداد گروهای تند رو اسلامی و اخوانیها انرژی خود را بر سر اسراییل خالی میکردند و شیوخ مفت خور و هرزهٔ خلیج فارس را به این مقاومت اسلامی گره میزد و اجازه میداد از سر ناچاری پول نفت عربستان و امارات گلولههای رزمندگان را فراهم میکردند؟ و خود نقش قلب تپندهٔ منطقه را در ارایهٔ حکومتهای مردمی و رشد و ترقی بازی میکرد و اجازه میداد مجالی برای مردم منطقه ایجاد شود تا از شرحکومتهای دست نشانده رها شوند؟ چه زمانی بهتر از الان فرصت داشتیم که هندسه سیاسی برساختهٔ دست انگلیسیها را در منطقه بر هم بزنیم
بله. خلیج فارس هندسهای دوقطبی دارد. یک قطب آن مصنوع دست انگلیس است. ما هنوز در مناسبات استعماری به سر میبریم و نه زمان را میفهمیم ونه نسبتها را درک میکنیم. بقدری غفلت داریم که در نبود قدرتهای سابق و ارادههای پیشین هم آثار آنها را نمیتوانیم بزداییم. استعمار زده هستیم چون شرایطمان برای استعمار شدن و عقب ماندن مهیاست. وضعیت جدید منطقه تغییر آرایش منطقه بود و ابزار این تغییر دموکراسی خواهی. نظام برآمده و باقی مانده از نظام دوقطبی در حال تغییر عینی برا ی شروع یک نظم جدید جهانیست وبهار عربی تنها این معنا را دارد یعنی آب شدن یخهای تصلب نظام جنگ سرد والا با این همه کشتار و خزان کدام بهار؟ اگر واقعا بهار بود پس این همه آوارگی و کشتار چیست؟ تعداد کشته شدگان این تحولات وحشتناک است. به همین دلیل غرب از ورود این موسم بهاری به بحرین استقبال نکرد و نظان متحجر آل سعود را مجوز لشکر کشی به بحرین داد.
- از دید شما عملکرد ایده آل حکومت ایران در قبال سوریه باید چگونه باشد؟
دولت ایران به جای فرصت سوزی و غفلت از منافع اصولی و حیاتی ایران و منطقه و همسایگان هر چه سریعتر میبایست با احترام به خواست شهروندان سوری ودفاع از آنها در مقابل اسد و بنیادگرایان و جنگجویان اسلامی زمینهٔ ایجاد جبههٔ ازسکولارها، علویان و دیگر گروه های آزادی خواه در مقابل دیکتاتوری وموج رادیکال اسلامی-اخوانی را فراهم کند. تهران باید به جای حمایت کور از شخص اسد پایگاه این نشستها و شکل گیری این جبههٔ قوی باشد در پی رفتارغلط حکومت و بیدقتی اپوزیسیون حادثهٔ سوریه بصورت جنگ نیابتی و بعنوان نسبتی از زورآزمایی رژیم جمهوری اسلامی و اپوزیسیونش در داخل به نحو استعاری و رمانتیک درک شده است و یک رخداد عینی به صورت استعاره درآمده. اگر دولت نمیتواند اپوزیسیون باید اینگونه عمل کند اگر چه امکانات کمی دارد.
- ظاهرا اپوزسیون ایران تمام قد در کنار مردم سوریه است.
اپوزیسیون در قبال سوریه بسیار با مخالفان اسد هم ذات پنداری میکند اما این هم ذات پنداری رمانتیک است. بسیاری از آنهایی که مقابل اسد میجنگند از حکومت اسد فرسنگها عقب ترند. حکومت اسد از بعضی جهات بسیار مترقی است. باید کوشید از منتقدین مصلح و پیشرو اسد حمایت کرد نه گروههای اخوانی و سلفیون. از سوی دیگر منافع ایران را هم فارغ از حکومت دید. استقرار حکومت نزدیک به ترکیه و اردن و عربستان و تندروهای سنی به چه درد ایران میخورد؟ کجای آن به نفع ایران است؟ در جنگ ایران و عراق حکومت اسد در کنار ایران بود و اجازه نداد جنگ عربی-ایرانی و مسلمان و مجوس شود سوریه بر ناسیونالیسمی تکیه دارد که میشل عفلق و بیتار و.. پی افکندهاند و به ایران نزدیکتر است روایت برخی افسران ساواک حاکی از این است که ساواک در سر کار آمدن اسد نقش داشته. رژیم بعث سوری در این سالها بطورسنتی دراردوگاه ایران است چه محمد رضا شاه پهلوی باشد چه آیت الله خمینی. نسبت به حکومت عربستان و کویت و قطر و امارات هم بسیار جلوتر است. مسالهٔ حجاب و دین و.. شرایط خوبی دارد. اما آزادیهای سیاسی نیست این مباحث باید اصلاح شود اگر چه با این مقدار هم از همسایگان خود منهای ترکیه و لبنان بالاتر است.
- شما چه نقش آفرینی از اپوزسیون را مد نظر دارید؟
اپوزیسیون همه چیز را در چارچوب تضاد با رژیم درک میکند و با عینک دشمنی با رژیم مسایل را مینگرد در حالی که ما دشمن نیستیم ما فقط خواهان استقرار حق حاکمیت ملت و روشی از زندگی هستیم که به نظرمان چه به لحاظ نظری و چه عملی به سود ایران است و از ضروریات نشات گرفته است. اپوزیسیون باید فارغ از تضاد با حکومت بیندیشد و خود را بعنوان الگوی جایگزین و به این اعتبار مطرح کند و کلام و منش و عقاید مستقل خودش را داشته باشد و از آن منظر بر مسایل پرتو بیافکند. اینگونه چه بسا برخی عملکردهای رژیم هم درست باشد. اپوزیسیون باید منتقد متعالی باشد باید بزرگتر از حکومت باشد و بلحاظ تاریخی نسبت به همهٔ حکومتهای معاصرمان متکاملتر.. تضاد مطلق فقط با فهم انقلابی سازگار است نه با شیوههای دیگر. ما باید راه فرایند گذار را هموار کنیم.
- برخی از مخالفان حکومت بر این باور هستند که بعد ازسرنگونی بشار اسد نوبت جمهوری اسلامی است. نظر شما در این باره چیست؟
بدون اینکه به صحت و سقم این پیش فرض کار داشته باشم، باید گفت این سخنان و شایع کردن آن در جامعه نشانهٔ این است که این تعداد افراد از تحولات داخلی ناامید شدهاند و چشم به قدرتهای بیگانه دوختهاند. از گفتن این مسایل متاسفم اما باید گفت و خودمان را نقد کرد. بسیاری هنوز نمیخواهند محور تحولات و سمت و سوی آنرا با نگاه به داخل تعریف کنند. هر تحولی باید داخلی باشد نیروی مترقی گذار در درون باید جستجو شود، احوالش را شناخت و موانع حرکتش را رفع کرد. یعنی در خدمتش بود نه آنکه به دنبال الگوهای خطرناکی رفت که در لیبی و سوریه تجربه شد. هر کشوری که به کشورمان حمله کند ما موظف هستیم که از میهنمان دفاع کنیم. دموکراسی با موشک و جنگنده و سرباز خارجی نمیآید.
در جمع بندی صحبت؛ باید دوباره اشاره کنم که سوریه برای ما بسیار مهم میباشد و باید حضوری فعال در آنجا داشت و کوشید تحولات سوریه را با منافع ایران تطبیق داد و از رقیبان منطقهای عقب نماند.