رئیس اتاق بازرگانی تهران: اجرای فاز دوم یارانهها زلزله اقتصادی بدنبال خواهد داشت
یحیی ال آسحاق٬ رئیس اتاق بازرگانی تهران بزرگترین آفت اقتصاد ایران را «سیاست زدگی» دانست و هشدار داد اجرای فاز دوم هدفمندی یارانهها «زلزله اقتصادی» بدنبال خواهد داشت.
آقای آلآسحاق این اظهارات را در گفتگو با وبسایت محافظهکار «تسنیم» مطرح کرده است.
مهمترین گزارههای این گفتگو:
● واقعیت این است که نه فقط تولید بلکه اقتصاد کشور در این چند سال اخیر با چالشهای بزرگی روبه رو بوده است... باید بگویم متأسفانه کشور از اول انقلاب اسلامی تاکنون در حوزه اقتصاد به آنجایگاهی که باید میرسید دست نیافته است.
● اگر بخواهم واقعیت را بدون در نظر گرفتن مسائل سیاسی بازگو کنم بنده ادعاهای برخی مبنی براینکه ما توانستهایم به نحوه احسن از امکانات خود استفاده کرده و به بیان آمارهای مختلفی میپردازند را قبول ندارم و ضمن قبول تمام این موارد به طور جد معتقدم هنوز از تمام امکانات کشور در تمام بخشها استفاده نکردهایم.
● در حوزه داخل کشور تا حد زیادی مشکلات اقتصادی کشور ناشی از تدابیر و سیاستهای اتخاذی است. این تدابیر آبشخور ریشههای اعتقادی و نگاه به مسائل اقتصادی است. به صورت اجمالی تقریباً در طول این سالها مجموعهای از تئوریها و دیدگاههای اقتصادی در نظام پیاده شده است. هر کس هر فکری که در حوزه اقتصاد داشته است را تاکنون پیاده کرده است.
● نکته قابل تأمل در تمام این دورانها این است که بزرگترین افت اقتصاد ما سیاست زدگی آن است. زیرا در کل نظامات کشور نیروی قالب و پیش رونده تمام حوزها همین حوزه و مسائل سیاسی است. اصحاب سیاست سیطره خود را بر تمام حوزه به ویژه حوزه اقتصاد اعمال میکنند حال چه مسائل خوب باشد چه بد، با متر سیاسی به آن نگاه میکنند.
● با وجود آنکه میان حوزه اقتصاد و سیاسی ارتباط نزدیکی وجود دارد اما در روابط بین دو کشور شاخص اصلی تصمیم گیری باید با مسائل اقتصادی یا سیاسی باشد. به عبارتی اگر قرار باشد یکی فدای دیگری باشد باید اولویت بندیهای لازم را انجام دهیم و ببینیم منافع ملی در کدام یک تأمین میشود و کدام یک باید تابع دیگری باشد.
● اگر آمریکا در منطقه جهانی حکومت میکند به دلیل چگونگی استفاده از منابع کشور برای رسیدن به توسعه اقتصادی است. اینها شاخص اصلی خود را اقتصاد میدانند و در راه موفقیت آن؛ از سیاست تا حد قابل توجهی کمک میگیرند. اقتصاد در نزد آنها در حاشیه قرار نداشته و تمام اهداف خود را برای توسعه بیشتر آن بکار میگیرند.
● اما در ایران اقتصاد همیشه در حاشیه قرار داشته است... به اعتقاد بنده یکی از مهمترین علل بروز عدم توسعه تولید را باید تدابیر و برتری سیاست نسبت به اقتصاد دانست.
● میخواهم بگویم دیدگاههای مختلفی تاکنون بیان و پیاده شده است. به نحوی که اکنون یک استراتژی منسجم مداوم و حساب شدهای در حوزه اقتصاد وجود ندارد. {در اقتصاد کشور ما} رگههای اقتصاد صددرصد کمونیستی، سرمایهداری، بازار، اقتصاد مدیریت شده نوربخش و انواع و اقسام پیاده سازی شده است.
● اقتصاد باید متولی داشته باشد٬ اما به صورت کلی همه مسئول هستند. وقتی در یک مقطعی فضای کشور رادیکالی و در یک برههای مبنا فقط بر خودکفائی و محصور شدن در داخل باشد باید این وضعیت را هم پیش بینی میکردیم.
● اتخاذ هر تصمیم اقتصادی در شرایط فعلی آثار خود را تا ۱۰ سال آینده خواهد گذاشت. لذا نمیشود در شش ماه آخر یک دولت چنین تصمیم کلیدی را (اجرای فاز دوم قانون هدفمندی یارانهها} بدون در نظر گرفتن عواقب آن اتخاذ کرد.
● اجرای فاز دوم هدفمندی یارانهها یک زلزله اقتصادی به دنبال دارد. این طرح تبعات عظیمی در رابطه با مسائل قیمت و تورم دارد که از هر طرف یک جهش است. به عبارتی این چهار میلیون نفت و گازی را که میخواهند به قیمت روز به مردم ارائه نمایند در ازای چه چیز است؟ قیمت تمام شده برق، بنزین، نان و حمل و نقل چه خواهد شد؟
● البته رئیس جمهور وعده چهار و یا پنج برابری یارانههای نقدی را عنوان میکند در حالی که باید فکر کرد اثر این پنج برابر شدن یارانهها بر سایر قیمتها چه خواهد شد. قدرت خرید حقوق بگیران و کسبه جز و اساساً تکلیف تولید و توزیع و اقتصاد کشور چه خواهد شد؟ به اعتقاد بنده تمام محاسباتیکه تاکنون در حوزه اقتصاد انجام دادهایم به هم خواهد ریخت.