Get Adobe Flash player

چند رسانه ای

به دنبال ما

ورود به سایت

هفدهم دی ماه، روز آزادی زن ایرانی

 

تیرداد بنکدار

رضاشاه پهلوی قطعاً به لحاظ باورهای اخلاقی -به سان اکثریت مطلق ایرانیان آن روزگار- فردی سنت گرا بوده است، اما اینکه وی دارای این شجاعت قابل تحسین هم بود که علی رغم باورهای سنتی خود، اقدام به صدور فرمان کشف حجاب کند، ناشی از تمایلات و باورهای ترقیخواهانه وی در حوزۀ اجتماعی بود. این در مورد روشنفکران و نخبگان متجددی هم که به هر نحوی در این مورد، ایفای نقش کردند، صدق می‌کند.

متجددین یا نوگرایان، دیری بود که ضرورت کشف حجاب را برای بازگرداندن نیمی از باشندگان جامعه -یعنی زنان- به حوزۀ عمومی دریافته بودند و برایشان، این ضرورت امری محرز بود. رضاشاه نیز بر خلاف باور‌ها و ارزشهای سنتی که خود شخصاً به آن‌ها پایبند بود، به طرز شگفت انگیزی در این مورد هم -به سان بسیاری از موارد دیگر- بر نقش تحوّل ساز خود در تاریخ ایران آگاهی داشت و احتمالا به همین دلیل، پیشگام اقدامی شد که با باورهای خودش به عنوان یک مرد سنتی، در تضاد قرار می‌گرفت. چنان که نقل است که وی خود با گریه، حجاب از سر همسران و دختران خود برداشت و آن‌ها را در انظار عمومی ظاهر کرد.

 

اما نکته‌ای که همواره انتقادات درست و نادرستی را در مورد کشف حجاب رضاشاهی به دنبال داشته است، خشونت مجدّانه و پیگیرانه‌ای بود که رضاشاه در امر کشف حجاب روا داشت؛ اما کمتر به این مهم توجه می‌شود که این خشونت، خشونتی واکنشی بوده است. علت اصلی اعمال این خشونت را باید در عدم انعطاف و بازدارندگیِ شدید جامعۀ سنتی، محافظه کار و متعصّب آن روزگار ایران جست. هرگونه عملی در راستای آزادسازی زنان، با اعتراضهایِ شدید جامعۀ سنتی مواجه می‌شد. چنانچه یک دهه پیش، قشریون مذهبی با تحصیلات مدرن دختران، مخالفت شدیدی کرده بودند و عملا اکثریتِ بزرگ جامعۀ ایرانی، تحصیل دختران را در مدارس جدید، تحریم کرده بودند. کوشش برخی از زنان متجدد در سال ۱۳۰۷ خورشیدی هم که تلاش کردند تا بدون چادر و روبند در انظار ظاهر شوند هم ناکام ماند. این بانوان، مورد آزار و مزاحمت مردم متعصب و خشمگین قرار گرفتند. همچنین اعتراضهایی که به یکسان سازی پوشش مردان -که پیش‌تر و بیشتر در راستای تحقّق وحدت ملی صورت پذیرفته بود- هم عمق محافظه کاریِ بازدارندۀ جامعه ایرانی را در آن روزگار نمایش می‌داد.

نقطۀ اوج این مخالفتهای بازدارنده، در بلوای مسجد گوهرشاد در ۱۴ تیر سال ۱۳۱۴ (یعنی درست شش ماه پیش از فرمان کشف حجاب و برخلاف دروغ تاریخی گفتمان رسمی که آن را در اعتراض به فرمان کشف حجاب عنوان می‌کند.) بود که قشریون و متعصبین مذهبی، با بست نشستن در این مسجد، به یکسان سازی پوشش مردان و رقص دختران نوباوۀ بی‌حجاب در جشن فارغ التحصیلی نخستین گروه از دختران دانشسرا، اعتراضی تهدید آمیز کردند. این شرایط، علاوه بر تجربۀ سال ۱۳۰۷ که به آن اشاره رفت، حکومتگران را در اتخاذ راهکاری آمرانه برای مقابله با حجاب اجباری و درونی شده از سوی بخش نیرومند سنتی جامعه، مصمم کرد که پیامد آن هم صدور فرمان کشف حجاب در ۱۷ دیماه ۱۳۱۴ بود.

اما باید به دو نکته مهم در مورد مساله کشف حجاب توجه کنیم: نخست اینکه مقصود از حجاب، مشخصاً چادر و پیچه بود. زن ایرانی حق انتخاب دیگری نداشت. بعد‌ها مذهبیون که با تحولی عمیق در زمینه پوشش مواجه شده بودند، ناگزیر به پذیرش گونه‌های دیگر حجاب شدند. چادر و پیچه به مفهوم نفی موجودیت و هویت فردی و اجتماعی زن در عرصۀ اجتماعی بود. زنی که حق نمایاندن صورت خود را نداشت، در اساس فاقد فردیت و هویت بود. از اینجا هست که به نکته مهم و کلیدی دوم می‌رسیم. مساله بیش از آنکه بر سر حجاب یا بی‌حجابی باشد، بر سر حضور یا عدم حضور زن در عرصه عمومی بود. قشریون و متعصبین، مخالف حضور زن در عرصه عمومی بودند و متجدّدین و نوگرایان، خواستار حضور این نیمۀ دیگر در عرصه عمومی.

مخالفت‌های مداوم و تهدید آمیز قشریون، متجدّدین کم شمار -اما توانمندی- را که در کنار حکومت رضاشاه قرار گرفته بودند، ناگزیر به اتخاذ راهکاری آمرانه کرد تا به این ترتیب، با استفاده از اقتدار رضاشاهی، حقّ دگرباشی خود را تامین کنند. بازدارندگی بخش اکثریت سنتی جامعه ایران -که این حق را به هیچ روی به رسمیت نمی‌شناخت- هم ناگزیر شد که به آن گردن نهد و حتی بلافاصله و در مدت کوتاهی، با کنار گذاشتن پیچه و روبنده، تحت تاثیر آن قرار گرفت. اما دستاورد مهم صدور فرمان کشف حجاب، تثبیت موقعیت بازگشت ناپذیرِ زنان ایرانی در عرصه عمومی شد. اگرچه پس از سقوط رضاشاه دوباره چادر‌ها بازگشت، اما پیچه برای همیشه متروک شد. اگر چه حقّ انتخاب پوشش در عصر پهلوی دوم که بر مبنای همین فرمان مقتدرانه کشف حجاب پدید آمد، در پس از پیروزی انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ خورشیدی، به فاصله دو سه سال به حجاب اجباری تبدیل شد، اما قشریون در ایران دیگر نتوانستند زنان را از عرصه عمومی خارج کنند و به علت همین حضور است که دورنمای لغو اجباری بودن حجاب نیز در افقی نزدیک نمایان است. این پیروزیِ بزرگِ فرمان کشف حجاب است و به همین دلیل است که روز ۱۷ دیماه را روز آزادی زن ایرانی می‌دانم.

 

 

منبع: تارنمای پیام پارس