Get Adobe Flash player

چند رسانه ای

به دنبال ما

ورود به سایت

عاقلان نقطه پرگار وجودند ولی...!

فرهاد باغبانی

 

هیچ معلوم نیست چه کسانی و چه دستانی در کار بودند که «یوسف عزیزی بنی طرف» را با وثیقه ۵۰۰ میلیون تومانی آن هم در چند سال پیش که مبلغ هنگفتی بود و با توجه به اقداماتی که بر علیه تمامیت ارضی ایران اعمال می‌کرد از ایران فراری داده وی را بر صندلی قرمز برنامه پرگار نشاندند.

چندی پیش بنی طرف در پاسخی به نقدهای نگارنده بر دیدگاهای ایشان و از روی عصبیت قومی و قبیله‌ای بدون در نظر گرفتن شرافت قلمی که می‌نویسد و وجدان کاری وادعای روشنفکری خطاب به نگارند با مظلوم نمایی در سایت وصفحه فیس بوک خود می‌نویسد: پس ازحمله چند روز پیش عناصر اطلاعاتی سایت «خوز بلاگ»، اینک حزب فاشیستی پان ایرانیست! مرا هدف قرارداده است. حزبی که عناصرش در اهواز با مدارای همین اطلاعاتی‌ها، علناً فعالیت می‌کنند، درصورتی که جوانان فعال مدنی و فرهنگی عرب، زندانی می‌شوند و درمعرض اعدام قراردارند. من از آزادیخواهان همه ملیت‌ها در ایران تقاضا دارم برای دفاع از برنامه مصاحبه‌ام در «صفحه آخر» و در پاسخ به شانتاژ نژادپرستان، نظر خود را در صفحه فیسبوک «صفحه آخر» بنویسند و از حق، برابری و عدالت قومی در ایران دفاع کنند تا تلویزیون صدای آمریکا در برابر این فاشیست‌ها عقب نشینی نکند. حال معنی «دموکراسی وحقوق بشر» از دیدگاه ناسیونالیست‌های افراطی رافهمیدیم. آنان حتی اظهارنظر مرا به مدت ربع ساعت در این برنامه تحمل نکردند»

 

واقعیت آن است نه حمله‌ای در کار بود و نه تهمت و افترایی به ایشان زده شده بود. فقط نگارنده پرسش‌هایی را در چند بند در فضایی آرام و بدون غوغا سالاری مرسوم از وی مطرح کرده بود.

در این میان و با توجه به اظهارات اخیر وی در برنامه «پرگار» بی‌بی سی فارسی ذکر نکاتی چند ضروری و مهم به نظر می‌رسد:

۱-خوشبختانه بر همگان ثابت شده است که پان ایرانیست‌ها در خوزستان آگاهانه و تنها از روی نیت خیر میهن پرستانه وبدون هیچگونه ما به ازایی، نسبت به هرگونه اعمال ضد ملی و معارض با تمامیت ارضی ایران از سوی هر فرد و گروه و حزبی که باشد همواره واکنش عقلانی همراه با حساسیت ملی در جهت تنویر افکار عمومی از خود نشان می‌دهند. در این میان از سال‌ها پیش چه در زمان مسوولیت حزبی روانشاد «دکتر می‌رانی» در خوزستان و چه تا کنون همواره هشدارهای لازم را نسبت به تحرکات دست‌های بیگانه و عوامل آن‌ها در خوزستان به ملت بزرگ ایران و مسوولان مربوطه به صورت بیانیه و مقالات مختلف ارائه کرده است.

۲- در این میان بیش از هر زمان دیگر چه در زمان حاکمیت بلا منازع اصلاح طلبان و چه حال، که هیات حاکمه بر کرسی‌های سرنوشت ملت ایران نشسته‌اند، همواره اعتراض خود را نسبت به ممانعت و جلوگیری از فعالیت‌های قانونی پان ایرانیست‌ها بویژه در استان مهم و استراتژیک چون خوزستان به صراحت اعلام نموده است.

۳- با این همه در سال‌های گذشته «بنی طرف» با استفاده از ظرفیت‌های جریان اصلاح طلبی برای همکاری با عناصر معارض با تمامیت ارضی ایران، توانست از امکانات رسانه‌ای و خبری در خوزستان برخوردار شود. برخی کاندیدا‌ها در خوزستان برای صندوق رای بیشتر و کسب آرا جریانات قومی درخوزستان، حاضر به معامله با جریان «لجنه الوفاق وخلق عرب» شدند. بنی طرف هم از فضای بوجود آمده ‌‌نهایت بهره برداری را انجام داد. به طوری که در روزنامه‌های وابسته به جریان قومی عرب، سخن از ملت عرب، اقلیم الاحواز و عربستان به کرات در نوشته‌های و سخنرانی وی جاری و شنیده می‌شد.

۴-هیات حاکمه در آن سال‌ها حاضر نشد و قبول نکرد که پان ایرانیست‌ها در فضای فکر و فرهنگی استان خوزستان حضور قوی و موثر داشته باشند.

۵- در زمان اصلاح طلبان جریان قومی معارض با تمامیت ارضی ایران توانست امتیازهای بسیاری از حکومت به دست بیاورد: در شورای شهر اهواز، درتشکیل سازمان‌های غیر دولتی، درروزنامه‌ها ونشریات متعدد، درتشکیل بنیاد خوزستان‌شناسی و دعوت از یکی از عناصر معروف حزب توده به نام «عدنان غریفی» از هلند به «هتل پارس اهواز» و برگزاری همایش بزرگداشت برای وی تا بگوید اینجا عربستان است نه خوزستان. وی در مصاحبه با روزنامه پان عربیستی «همسایه‌ها» با تیراژ سی هزار نسخه در روز به صراحت عنوان کرد خوزستان در گذشته عربستان نام گزاری شده بود.؟! این جریان در آن سال‌ها دست بالا را در مراکز فرهنگی و اجتماعی شهرستان اهواز داشت. اقداماتی که در ‌‌نهایت منجر به بمبگزاری و عملیات تروریستی در مراکز اداری و تجاری شهرستان اهواز گردید و منجر به کشته شدن عده‌ای از شهروندان بی‌گناه اهوازی شد. جالب آنکه بنی طرف نه تنها این عملیات‌های تروریستی را هیچگاه محکوم نکرده است بلکه از حرکت‌های خشونت آمیز و تروریستی به عنوان مطالبات مدنی و حق طلبانه خلق قهرمان عرب در اقلیم اهواز یاد می‌کند!!!. همزمان پان ایرانیست‌ها محروم از فعالیت قانونی و مدنی و فرهنگی در استان استراتژیک و مهمی چون خوزستان بودند.

۶- انتظار می‌رفت با دیدن و شناختن تحرکات ضد ملی و حوادث بین المللی در این سال‌ها، تغییرات استراتژیک و بنیادین در نگاه سیاسیون به مناطق مرزی و استراتژیک چون خوزستان اعمال شود. ولی شوربختانه هر چه زمان گذشت فضای رقابت سالم و قانونی برای فعالیت پان ایرانیستی در خوزستان محدود‌تر و سنگین‌تر شد. در این میان و در ابتدای روی کار آمدن اصولگرایان تنها سازمان غیردولتی به نام «مهرآیین» که پیام آور وحدت و یگانگی همه اقوام و تیره‌های ایرانی در استان خوزستان بود به دلیل گرایشات پان ایرانیستی به محاق و تعطیلی درآمد تا اندک صدای میهن پرستانه در خوزستان این گونه با بی‌مهری رو به خاموشی نهاده شود.

۷- در آن سوی ماجرا بنی طرف به علت اقدام علیه تمامیت ارضی و همبستگی ملی در روزهای پایانی دولت اصلاحات و آغاز دولت نهم بازداشت می‌شود. ولی هیچکس تا کنون نمی‌داند چه دستانی در کار بود که ایشان از زندان اوین ناگهان از لندن ابری در کنار رودخانه تایمزسر در آوردند و به عنوان کار‌شناس مسائل عرب و منطقه، مرتب در رسانه‌های زنجیره‌ای چون صدای آمریکا، بی‌بی سی فارسی و عربی، العربیه و رادیو فردا به ایراد سخنانی عمدتا معارض با تمامیت ارضی ایران وتاکید بر عصبیت‌های قومی و قبیله‌ای می‌پردازد. او هم اکنون خود را دبیر کانون مبارزه با‌نژاد پرستی در ایران می‌داند.؟!!!

۸- پان ایرانیست‌ها، چه در رسانه‌های ایران و چه درشبکه‌های خارجی وبین المللی همواره خواستار فضایی بودند مساوی و برابر برای پاسخ دادن به شبهات بنی طرف وجریانات قومی ولی متاسفانه نه در ایران این خواست تا کنون برآورد شده است ونه در شبکه‌های خارجی فارسی زبان. همواره جریانات خلقی دراین سال‌ها متکلم وحده برنامه‌های شبکه‌ها خارجی فارسی زبان بوده و هستند. تنها یک سخن و یک چهره و یک برنامه از پیش تعیین شده برای مردم عرب خوزستان. تدارک دیده می‌شود. دست خارجی به همراهی عوامل داخلی. در این میان گویی شعار دمکراسی این رسانه‌ها تنها رنگ ولعابی است برای اعمال سیاست‌های دوول بیگانه وفشار روز افزون بر ایران از طریق گسترش وتبلیغ جریانات معارض با امنیت ملی کشور و ایجاد مطالبات قومی غیر واقعی، کاذب و جعل تاریخ دروغین برای اقوام ایرانی.

۹- تنها و تنها یک راه موجود و پیش روی است. از راه گفتگو و بیان آزاد عقیده می‌توان با چالش‌های موجود در فضای فکر و فرهنگی خوزستان روبرو شد. همواره سرکوب جریانات تجزیه طلب می‌بایست آخرین و آخرین مرحله از یک سری اقدامات هوشمند سیاسی باشد. بی‌شک بسیاری از عناصر قومی در خوزستان از سر عدم آگاهی و دانش سیاسی لازم و استفاده از احساسات عربی و عصبیت‌های قومی و قبیله‌ای فریب جریانات بعثی و وهابی در خوزستان را می‌خوردند.

۱۰- در این مسیر کافی است پان ایرانیست‌ها بتوانند در خوزستان از امکانات قانونی لازم برخوردار باشند. فقط و فقط قانون در مورد اعمال سیاسی آن‌ها اعمال شود. به کلام ساده و روشن، یعنی آزادی فعالیت سیاسی برای احزاب که در «اصل ۲۶ قانون اساسی» به صراحت تاکید شده است، برای پان ایرانیست‌ها و همه احزاب میهن پرست اعمال و اجرا شود، آنگاه خواهیم دید که خوزستان همچنان که در جنگ هشت ساله دفاع مقدس ثابت کرد، قلب تپنده و توفنده ایران زمین با دشمن بعثی و وهابیون وجریانات ضد ملی خواهد بود.

۱۱- ولی این نگاه به باور برخی بسیار خوشبینانه است. سیاست را نه بدبینانه می‌تواند دید نه خوشبینانه. دیدن واقعیت یعنی سیاست. متاسفانه اکنون در خوزستان به جای آنکه پان ایرانیست‌ها بتوانند آزادانه پیام یگانگی و یکپارچیگی خود را در قلوب برادران عرب خود بپراکنند، با محدودیت‌های فراوان روبروشده‌اند. اجازه داشتن نهادهای فرهنگی و سازمان‌های غیر دولتی وابسته به حزب را ندارند، حق برگزاری تجمع حتی فرهنگی به آن‌ها داده نمی‌شود، هیچ مطبوعه‌ای در خوزستان بیانگر آرمان‌های پان ایرانیستی نیست.

۱۲- در عوض شبکه «العربیه» روز تا شب با پول وهابیون ضدایران و مذهب تشیع و خدا نشناش آل سعود برای برادران عرب ما در خوزستان برنامه‌های سیاسی و فرهنگی پان عربیستی پخش می‌کند. آن سو‌تر «شبکه الاحوازنا» از ماهواره نیل ست توسط جریان تجزیه طلب و تروریستی «جبهه التحریر» برنامه‌های خود را که معطوف به اعراب خوزستان از سر گرفته است. یوسف عزیزی بنی طرف پای ثابت شبکه‌های خارجی فارسی زبان و عربی است. درعوض در ایران و بویژه در خوزستان پان ایرانیست‌ها نه تنها نمی‌توانند آزادانه از تمامیت ارضی ایران دفاع کنند بلکه بازداشت و زندانی می‌شوند.

۱۳- با این همه فرهنگ و تاریخ نیاخاکی همراه ماست. ایران روح مقدسی دارد. مهر ایران در دل هر کسی تابیده شود تا آخرین لحظه حیات عشق و جاوادنگی، معنا یافتن زندگی را می‌فهمد و با خود حمل می‌کند. میهن پرستان از تبلیغات پان عربیستی در خوزستان ترسی به دل ندارند. کافی است مدت کوتاهی فرصت و فضای باز سیاسی و قانونی ومدنی در خوزستان برای پان ایرانیست‌ها مهیا شود آنگاه خواهید دید فرهنگ ایرانی آنچان که صدام سردار قادسیه دوم، ناصر دیوانه و قذافی سطان العرب را در نبرد فرهنگی و سیاسی به خاک سیاه نشاند، اینار نیز به راحتی از پس جریان وهابیت و پان عربیستی بر خواهد آمد. کافی است پان ایرانیست‌ها در خوزستان از حقوق قانونی خود بهرمند شوند. آنگاه امثال بنی طرف دیگر به خود اجازه نمی‌دهند از سوی مردم عرب خوزستان نمایندگی داشته باشد. آنگاه خود اعراب خوزستان به شبهات بنی طرف درمحافل سیاسی وروزنامه‌های خوزستان پاسخ منطقی و در خور شایسته خواهند داد.

۱۴- اکنون بنی طرف آزادانه دردنیای رسانه مواضع ضد ملی خود را ایراد می‌کند. در خوزستان اما «میلاد دهقان» جوان میهن پرست که غم امنیت و شکوه ایران دارد دربازداشت به سر می‌برد. راستی اگر او اکنون آزاد بود بهتر نمی‌توانست مواضع بنی طرف را به چالش جدی بکشد. سی و اندی روز بازداشت این جوان چه نسبتی با امنیت ملی دارد؟ باید دوباره دید و با دقت دید که ما را گرفتار هم کرده‌اند، اما مساله جای دیگریست و این یک واقعیت تلخ است.... می‌توان به منطق و راستی این عبارات نظر کرد....

۱۵- همواره معتقدم در سیاست بلاخره عقلانیت حاکم خواهد شد. عقلانیت سیاسی در هیات حاکمه ایجاب می‌کند که پان ایرانیست‌ها به صورت قانونی، مدنی و آزادانه بتوانند در خوزستان افکار میهن پرستانه خود را گسترش دهند. چرا که عاقلان نقطه پرگار وجودند، برای همیشه، هر پان ایرانیستی می‌تواند اکنون یک سرباز راستین یگانگی، امنیت و یکپارچگی سرزمین‌های ایرانی باشد.

۱۵ زمان نمی‌ایستد، فرصت‌ها رانباید از دست داد. فرصت که از دست برود فاصله و جدایی بیشتر خواهد شد. تا زمان باقی است و دشمنان میهن بیشتر دست به کار نشدند این توصیه‌های میهن پرستانه را عناصر هیات حاکمه باید به گوش جان و خرد بشنوند. عقلانیت سیاسی و منافع ملی بسیار مهم‌تر و حیاتی‌تر از نزاع‌های تاریخی و سیاسی است. امروز هر کدام از ما در هر جایگاه و مقامی که هستیم می‌بایست تنها به آینده ایران بیاندیشیم.

بنی طرف در بی‌بی سی برنامه دارد ولی پان ایرانیستی چون میلاد دهقان در بازداشت است. عقلانیت سیاسی وآن‌ها که میانه میدان سیاست را به دست دارند حکم می‌کند هر چه سریع‌تر آزادی بدون قید و شرط وی را سبب شوند.

به امید آن روز که پان ایرانیست‌ها در خوزستان هم روزنامه داشته باشند، هم نهادهای فرهنگی ایران گرا به صورت مردمی و خودجوش به جریانات قومی و ضد تمامیت ارضی ایران پاسخ‌های روشنگرانه و آگاهی بخش خود را ارائه دهند. در آن زمان همه در کنار یکدیگر همدل و یک زبان فریاد پاینده ایران سر خواهیم داد. با این شرایط حساس در منطقه خاورمیانه و با توجه به تحرکات وسیع پان عربیستی، وجود افکار وگسترش فعالیت‌های پان ایرانیستی درخوزستان یک ضرورت تاریخی و یک نیاز اجتماعی است.