مهندس رضا کرمانی، مردی برای تمام فصول مقاومت
هومن اسکندری
در سپیدهدم دهم بهمن ۱۳۹۱، مهندس رضا کرمانی جهان خاکی را بدرود گفت و به نظام هستی بزرگ پیوست.
مهندس کرمانی یکی از برجستهترین افراد نسل دوم پانایرانیستها بود که در سال ۱۳۲۹ به مکتب پانایرانیسم پیوست. مهندس کرمانی در کنگرهٔ دوم حزب پانایرانیست به عضویت علیالبدل کمیتهٔ عالی رهبری انتخاب شد و در تدوین برنامههای حکومتی حزب پانایرانیست که به کنگرهٔ سوم تحویل شد و همچنین در روند کنگرههای سوم و چهارم حزب حضور فعال داشت. ایشان از سال ۱۳۴۱ تشکیلات حزب پانایرانیست را در کهگیلویه و بویراحمد بنیان گذاشت. از سال ۱۳۴۷ تا فروردین ۱۳۴۹ و توطئهٔ غمانگیز تجزیهٔ بحرین، شهردار خرمشهر بود و از همان زمان تا سال ۱۳۵۸ مسوولیت و سرپرستی تشکیلات حزب در خوزستان را به عهده داشت.
پس از بازگشت محسن پزشکپور (رهبر حزب پانایرانیست) به ایران، مهندس کرمانی با کمک دیگر یاران، کنگرهٔ هفتم حزب را برگزار نمود که در همین کنگره با اتفاق آرا به عنوان نخستین دبیر کل حزب پانایرانیست برگزیده شد و این سمت را تا سال ۱۳۸۱ و برگزاری کنگرهٔ نهم بر عهده داشت (۱).
از سال ۱۳۸۱ به عنوان پیشکسوت حزب، فعالیتهای سیاسی را در چهارچوب حزبی ادامه داد و با نشر کتب و جزوات، تدوین تاریخچهٔ نهضت پانایرانیسم، برگزاری جلسات حزبی و پرورش جوانان، کارنامهٔ درخشانی از خود بر جای گذاشت. در این سالها بارها به زندان رفت اما ذرهای از عزم راسخ او در طی طریق پانایرانیسم کاسته نشد.
آشنایی من با مهندس کرمانی به عصر یکشنبه یکی از روزهای پاییز سال ۱۳۷۹ باز میگردد. در آن روز برای نخستین بار به همراه سرور حسین شهریاری به دفتر حزب پانایرانیست در خیابان دیباج رفتم و پس از آشنایی با سرور محسن پزشکپور (بنیانگذار نهضت پانایرانیسم) و توسط ایشان به مهندس کرمانی معرفی شدم.
مهندس کرمانی در آن سالها دبیر کل حزب پانایرانیست بود و نشستهای روزهای یکشنبه در دفتر حزب را، که جلسات تماس و آشنایی با دوستان تازه وارد بود، اداره میکرد. جوانان و فعالین سیاسی پس از دیدار با بنیانگذار نهضت پانایرانیسم به مهندس کرمانی معرفی میشدند. برای شخص من، پس از سرور محسن پزشکپور، مهمترین دلیل علاقهمندی و ادامهٔ فعالیت در حزب پانایرانیست، آشنایی با مهندس کرمانی و سپس دوستی و همراهی با ایشان بوده است.
امروز که وقایع آن دوران را مرور میکنم، به روشنی میتوانم بگویم برای نسل چهارم پانایرانیستها، که در آن سالها به نهضت پانایرانیسم پیوسته بودند، حضور موثر مهندس کرمانی در مصدر مسوولیت حزب، یکی از مهمترین دلایل علاقهمندی و استمرار فعالیتهای ایشان بوده است.
شجاعت، صراحت لهجه، شوخطبعی و همدلی مهندس کرمانی با مخاطبان، همراه با تحلیلهای ناسیونالیستی او از رخدادهای سیاسی، ایشان را محبوب نسل جوان ساخته بود. ادارهٔ صحیح و دمکراتیک جلسههای یکشنبه، نوشتارها و مقالات مندرج در نشریهٔ «ضد استعمار» و بعدها «حاکمیت ملت»، بیان مواضع سیاسی حزب در قالب سخنرانیهای مهیج جلسات روزهای چهارشنبه، پیگیریهای مداوم و بالاخره سخنرانیهای شورانگیز و سرمستکنندهٔ مهندس کرمانی در نشستهای ویژهٔ سالیانه از جمله دوم فروردین (دیدار نوروزی) و پانزدهم شهریور (سالروز بنیاد مکتب پانایرانیسم) تجربهای گرانبها و آموزنده و خاطراتی شیرین از آن سالها را برای جوانان آن روز رقم زده است.
این محبوبیت و قدرت جذبهٔ ایشان منحصر به جوانان حزب پانایرانیست نبود؛ به خاطر دارم که یکی از دوستان میگفت با پخش لوح فشردهٔ یکی از سخنرانیهای مهندس کرمانی در بلوچستان، طیف گستردهای از جوانان بلوچ به ایشان علاقهمند شدهاند. دوستان به شوخی و جدی میگفتند کسانی که با مهندس کرمانی آشنا میشوند، یا پانایرانیست خواهند شد و یا همیشه به پانایرانیسم علاقهمند خواهند ماند؛ تجربهای که در طول دوازده سال شاگردی و دوستی با مهندس کرمانی، آن را، بارها آزمودهام.
اما این موقعیت ممتاز و ارزشمند مهندس کرمانی در نهضت پانایرانیسم، برآمده از ویژگیهای منحصر به فردی بود که تلاش دارم در این نوشتار به اختصار، به برخی از آنها اشاره کنم:
- مهندس رضا کرمانی کوشندهای خستگی ناپذیز و جدی در فعالیتهای حزبی بود. در طول سالها فعالیت سیاسی و اجتماعی هرگز شخص دیگری را ندیدم که به اندازهٔ ایشان، عمیقا به مفهوم حزب و لزوم فعالیتهای سیاسی و تشکیلاتی در چهارچوب حزب، اعتقاد و باور داشته باشد (۲). باورها، تفکر، ذهنیت، خاطرات، علایق و حتی زندگی شخصی او در حیطهٔ آرمانهای نهضت پانایرانیسم و در قالب حزب پانایرانیست و یاران و اندامان حزبی شکل گرفته بود. او بدون خودخواهی و با پرورش صحیح، که از مکتب پانایرانیسم آموخته بود، پیروزی حزب را به موفقیتهای فردی و موقعیت شخصی خود ترجیح میداد.
در سالهای قبل از انقلاب ۱۳۵۷ و با وجود موفقیتهای خوبی که در کهگیلویه و بویراحمد و خوزستان داشت، تمامی پتاسیلها و امکانات خود را در اختیار حزب پانایرانیست قرار داده بود. مبارزات انتخاباتی دورهٔ بیستودوم مجلس شورای ملی در کهگیلویه، اقدامات او به عنوان شهردار خرمشهر و فعالیتهای پانایرانیستهای خوزستان در حزب رستاخیز که به مدیریت او و به نفع حزب پانایرانیست انجام میشد، مسوولین حاکمیت وقت را خشمگین مینمود؛ بخشی از این اقدامات باعث حساسیت شده و در گزارشهای ساواک نیز منعکس گردیده است (۳).
مهندس کرمانی که شرافت حزبی او زبانزد همگان بود، مطابق با سوگند حزبی خود، «دوستی و محبت همآهنگان حزبی را بهترین و پایدارترین دوستیها و محبتهای خود میدانست» (۴) و «به پاس منافع حزب پا بر روی ملاحضات دوستی و حتی خانوادگی میگذاشت» (۵).
- اگر چه ویژگیهای ذکر شده، از مهندس کرمانی شخصیتی تشکیلاتی، منضبط، اصولگرا و نسبتا لجوج ساخته بود، اما ایشان نمونهای منحصر به فرد از رجلی سیاسی با روابط اجتماعی قوی و موثر در بین همهٔ کوشندگان سیاسی معاصر بود.
شجاعت، سخنوری، شوخطبعی، حضور ذهن فوقالعاده و مهربانی ذاتی او، جمع زیادی از فعالان سیاسی، اجتمای و فرهنگی و به ویژه جوانان را مجذوب ایشان ساخته بود. مهندس کرمانی به صورت منظم و مسوولانه با تمامی پانایرانیستها، از نسل اول تا نسل چهارم آنها (۶)، دیدارهای حضوری و تماس تلفنی داشت؛ نظریات آنها را جویا میشد و در جریان مسایل و مشکلات آنها قرار میگرفت. به عنوان یکی از پیشکسوتان و مسوولین حزبی به استانها و شهرستانهای مختلف سفر میکرد و با یاران حزبی دیدار مینمود.
به خاطر دارم در سال ۱۳۸۸ با وجود بیماری و با پای شکسته و گچ گرفته، علیرغم مخالفت من و آرش کیخسروی، مسیر طولانی کرج تا اهواز را در اتومبیل، به شوق دیدار جوانان خوزستانی، با خوشرویی تحمل نمود.
در بیشتر مراسم شادی و سوگواری پانایرانیستها و دیگر میهنپرستان شرکت مینمود و با خانواده و فرزندان پانایرانیستهای نسل قدیم تماس مستمر و ارتباط دوستانه داشت. گاهی که دوستان از حوصلهٔ زیاد او به تنگ میآمدند، میگفت: «حفظ ارتباط با میهنپرستان و خانوادههای آنها، حتی آنان که توان هزینه دادن و فعالیت جدی در این شرایط سخت را ندارند، منجر به ایجاد فضای مناسب برای نهضت در روزهای آزادی و شکوفایی ایران خواهد بود» (۷).
مهندس کرمانی بدون تظاهر و ادعا و با حسن نیت تمام به خانوادههای زندانیان سیاسی کمکهای مالی و معنوی میکرد. برخی از زندانیان سیاسی آزاد شده در سالهای اخیر که در داخل و خارج کشور به سر میبرند، حتما گواه این مدعا خواهند بود.
- مهندس کرمانی تلاش داشت با انتقال تجربیات و دستاوردهای نسلهای گذشتهٔ پانایرانیستها به نسلهای کنونی، سنت کوششهای حزبی و تشکیلاتی را، که در ایران امروز به شدت محتاج آن هستیم، تداوم بخشد. در این مسیر، او صادقانه، با پشتکار و علاقهٔ فراوان و بدون غرضورزی به تدوین تاریخچهٔ مکتب پانایرانیسم و حزب پانایرانیست همت گماشت و با درج دهها مقاله و نوشتار در نشریات «ضد استعمار» و «حاکمیت ملت»، اندوختهای گرانبها برای نسلهای بعدی بر جای گذاشت.
در همین راستا به جمعآوری و تدوین آثار همهٔ اندیشمندان و نویسندگان نهضت پانایرانیسم همت گماشت که ۱۴ جزوهٔ جمعآوری شدهٔ ایشان، توسط تشکیلات کرج چاپ و تکثیر شده است.
امید است آرشیو بینظیر او توسط خانواده و شاگردانش در سازمان جوانان حزب پانایرانیست، در اختیار علاقهمندان تاریخ معاصر، به ویژه پژوهشگران جریانات و احزاب ملی، قرار گیرد.
- مهندس کرمانی به عنوان یکی از باسابقهترین فعالین نهضت پانایرانیسم، احترامی عمیق و واقعی به مسوولین و پیشکسوتان حزب پانایرانیست و دیگر پیشگامان مکتب و نهضت داشت و این احترام و علاقه را مرتبا به جوانان یادآوری مینمود. در طول این سالها شاهد علاقهٔ واقعی و بدون تظاهر ایشان به سرور محسن پزشکپور (بنیانگذار و نخستین سرباز نهضت پانایرانیسم) بودم؛ احترامی که منصفانه و البته گاهی هم منتقدانه بود.
- مهندس کرمانی سیاستمداری دموکرات بود؛ او باور داشت ساختن ایرانی مقتدر، آباد و آزاد در آینده جز با مشارکت و همدلی همهٔ فرزندان ایران و تمامی جریانات سیاسی امکانپذیر نخواهد بود. ایشان نسبت به همهٔ نحلههای فکری و سیاسی در تاریخ معاصر ایران نگاهی منصفانه و غیر خذفی و البته منتقدانه داشت. ارتباطات گستردهٔ او با دیگر فعالین سیاسی از طیف ملی و حتی غیر ملیون، نمونهای جالب و قابل تامل از رفتار مردان استخواندار عرصهٔ سیاست است که باید مورد توجه جدی و سرمشق دیگر مبارزان سیاسی قرار گیرد.
در سالهای سخت دهههای شصت و هفتاد خورشیدی و در دورانی که از وسایل نوین ارتباط جمعی مانند اینترنت، وبلاگها و ماهواره خبری نبود، مهندس کرمانی با صرف هزینهٔ شخصی و با تلاش زیاد، مقالات و نوشتههای دیگر رجال سیاسی را منتشر و تکثیر نموده و در اختیار دیگران قرار میداد.
طبیعی است که روحیهٔ دموکراتیک و نگاه غیر حذفی ایشان به تنوع اندیشههای ملی در داخل نهضت بزرگ پانایرانیسم نمود بیشتری داشت و علیرغم بیمهریها و کژفهمیهای عدهای محدود، تلاش داشت تا زمینهٔ همکاری مشترک کلیهٔ فعالین نهضت را با همدیگر فراهم کند. نمونهٔ بارز این عملکرد را در برگزاری کنگرههای حزب در سالهای پس از انقلاب شاهد بودهایم.
به خاطر دارم مهندس کرمانی در آخرین روزهای حیات پربار خود و در بستر بیماری از شاگردانش موکدا میخواست تا زمینهٔ حضور همهٔ اندامان خانوادهٔ بزرگ پانایرانیستها و به ویژه منتقدان را در کنگرهٔ آتی حزب فراهم کنند؛ امری که امیدوارم به همت شاگردان او و با پیروی از روش مردان بزرگی چون مهندس کرمانی، در آینده محقق گردد.
- مهندس کرمانی در طول سالهای پس از انقلاب ۱۳۵۷، تلاش زیادی برای نزدیکی و هماهنگی بیشتر احزاب و فعالین سیاسی ملی داشت و به اتحاد نیروهای ملی برای نقشآفرینی در تحولات سیاسی ایران، به عنوان راهبردی آرمانی و استراتژیک، توجهی ویژه داشت. به اذعان همهٔ موافقان و مخالفان، در نشستهای مشترک نیروهای ملی، مهندس کرمانی از جمله معدود سیاستمدارانی بود که حسن نیتی تام و تمام از خود نشان میداد.
ایشان با تواضع بسیار زیاد و عجیب، حتی تمایل به نزدیکی و همکاری با ملیونی داشت که نزدیکی به او را برای خود دردسر میدانستند و یا به علت سوابق درخشان سیاسی و سطح بالاتر مبارزاتی مهندس کرمانی، از قرار گرفتن در کناراو واهمه اهمه داشتند. این تواضع ومنش گاهی با انتقادهای دیگر پانایرانیستها روبرو میشد؛ اما مهندس کرمانی با سعدی صدر و درایت مرتبا ضرورت هماهنگی و اتحاد ملیون را به یاران خود یادآوری مینمود.
- مهندس کرمانی با درک اهمیت قدرت ملت بزرگ ایران در معادلات منطقهای و بینالمللی و با شناخت پتانسیلهای «ایران بزرگ» به آرمان اصلی نهضت پانایرانیسم یعنی «هماهنگی و اتحاد کلیهٔ اقوام و تیرههای جامعهٔ بزرگ ایرانی» باوری راستین و عمیق داشت. او دیگران را تشویق به گسترش فعالیتهای میهنپرستانه در گسترهٔ ایران بزرگ و در خارج مرزهای استعمارساختهٔ کنونی مینمود و خود نیز با پیگیری مستمر رویدادهای کشورهای ایرانیتبار منطقه، تماس مستقیم با فعالین فرهنگی و سیاسی افغانستان و ارسال کتاب به مناطق فارسیزبان در همین مسیر گام برمیداشت.
دوستان شور و اشتیاق ایشان را در سفر ماههای آخر زندگیشان به تاجیکستان و توصیههای اکید به شاگردانش برای گسترش ارتباطات فرهنگی با همتباران تاجیکستانی را هرگز فراموش نخواهند کرد.
- در طول فعالیتهای سیاسی، انگشتشمار افراد سیاسی از نسل قدیم را دیدهام که عمیقا و بدون تظاهر و ژست سیاسی، به مدیریت امور سیاسی توسط جوانان باور قلبی داشته باشند و اعتبار و آبروی سیاسی خود را در این راه هزینه کنند.
مهندس کرمانی هم در دوران قبل از انقلاب و هم پس از آن، نمونهٔ کاملی بود برای تشویق جوانان به انجام امور سیاسی و به عهده گرفتن مسوولیتها. ایشان همواره با اصرارو سماجت از مسوولین حزب میخواست از انجام امور توسط جوانان حمایت کنند که در جایی دیگر به آن خواهم پرداخت.
- سرانجام اینکه مهندس کرمانی در طول بیش از شصت سال مبارزهٔ سیاسی، نقشی مهم، کلیدی و بیبدیل در برهههای سرنوشتساز حزب پانایرانیست ایفا نمود که در این نوشتار به سه مورد آن اشارهٔ مختصری میکنم:
۱- در پی انقلاب بهمن ۱۳۵۷ در ایران، فقدان دکتر محمدرضا عاملیتهرانی، مهاجرت سرور محسن پزشکپور به پاریس و با مسدود شدن فضای فعالیتهای سیاسی در ایران، بسیاری گمان میبردند فعالیتهای حزب پانایرانیست نیز به پایان راه خود رسیده است. اما مهندس کرمانی با همراهی تعداد دیگری از یاران حزبی از جمله سروران ابراهیم میرانی، مهدی صفارپور، حسین شهریاری، دکتر افسرپور، قدرتالله جعفری و... در این سالها با برگزاری نشستهای خانوادگی، جلسات شاهنامهخوانی، جشنهای ملی و تماس با پانایرانیستها، شاکلهٔ اصلی حزب را برای سالهای آینده حفظ نمودند.
۲- پس از بازگشت سرور محسن پزشکپور به ایران در سال ۱۳۷۰، سرور کرمانی با تلاشی خستگیناپذیر و با سماجتی خاص، با منسجم کردن پانایرانیستهای پراکنده، ۳ کنگرهٔ حزبی را برگزار نمود. البته نباید فراموش کرد این کوششها در سالهایی انجام میشد که فشارهای امنیتی و حذفی حاکمیت بر علیه منتقدان و مخالفان، به اوج خود رسیده بود. مهندس کرمانی در این سالها نقش مهمی را در استمرار فعالیتهای تشکیلاتی و انتقال مدیریت حزب به رهبری شورایی (که از روحیهٔ دموکراتیک او نشات میگرفت) بر عهده داشت.
۳- به زعم نگارنده، مهمترین و درخشانترین جلوهٔ مبارزاتی مهندس کرمانی را میتوان در سالهای اخیر و پس از درگذشت سرور محسن پزشکپور «پندار» برجسته نمود. مهندس کرمانی در سختترین سالهای حیات حزب پانایرانیست و در دوران حساس و پر خطر گذار حزب با شجاعت، درایت و مقاومتی شکوهمند و مثالزدنی به صورتی تمام قد در دفاع از کیان حزب ایستادگی نمود.
علیرغم تنگنظری، خودبینی و کژاندیشی معدودی از پانایرانیستهای نسل سوم و برخی از شاگردانش، نقشی اساسی و بیبدیل را در انتقال مدیریت حزب به جوانان نسل چهارم ایفا نمود. با وجود بازداشتهای متعدد در شهرهای کرج، اصفهان و اهواز، غارت چندین بارهٔ اموال شخصی، تهدیدات مکرر مامورین امنیتی به ویژه در کرج و علیرغم توطئهها، جوسازیها و پرونده سازیهای متعدد، هرگز تسلیم فشارها نشد. با سفرهای متعدد به شهرستانها و با سعدی صدر مسایل و مشکلات فعلی جامعه و حزب را به یاران و اندامان حزب توضیح میداد و بعد از هر بار بازداشت و آزادی مجدد از زندان، به برگزاری نشستهای حزبی اقدام مینمود. مهندس کرمانی حتی نسبت به بازجویان و مامورین امنیتی که عموما دارای سطح پایینی از سواد و تحلیل سیاسی بودند احساس مسوولیت میکرد و تلاش داشت آنان را با وظایف و مسوولیتهایشان نسبت به ایران و میهنپرستان آشنا سازد؛ تلاشی که اغلب با انتقادهای شوخی و جدی یاران پانایرانیست روبرو میشد.
در اینجا لازم میدانم مراتب سپاس و احترام خود را تقدیم پیشکسوتان و جوانانی مینمایم که در این دوران سخت و پرآشوب، همرزم و استاد خود را تنها نگذاشتند. بدون شک با گذشت زمان، ارزش این فداکاریها بر همگان آشکار خواهد شد.
به نظر من و با ویژگیهایی که گفته شد، مهندس رضا کرمانی مردی برای تمام فصول مقاومت بود. آشنایی و همراهی با او برای پانایرانیستها و جوانان نسل من، افتخاری بزرگ، تجربهای دلنشین و توشهای گرانبها برای ادامهٔ مسیر مبارزه خواهد بود. زیباترین خاطرات تجربههای سیاسی و حزبی همنسلان من در همراهی با مهندس کرمانی ثبت شده است.
در روزهای آخر سال و در حالی که عادت کرده بودیم دیدارهای نوروزی دوم فروردین را در کنار ایشان برگزار کنیم به استقبال نوروز طبیعت و نوروز ملت بزرگ ایران خواهیم رفت.
ادامه دادن مسیر مبارزاتی بدون حضور مردان بزرگ و سرسختی چون محسن پزشکپور، ابراهیم میرانی و رضا کرمانی سخت و دشوار است، اما غیرممکن نیست و کماکان در حال تجربهٔ لذت مبارزه هستیم (۸).
ادامهٔ مبارزه و مقاومت، دغدغهٔ مردان بزرگی چون مهندس کرمانی بود؛ اگر چه او به صورت فیزیکی در کنار ما نیست، اما روان پاک او نگران ایران و مشتاق گسترش هر چه بیشتر آرمانهای نهضت پانایرانیسم است؛ این مسوولیت معنوی که بر دوش خود حس میکنیم باعث میشود که این مقاومت بزرگ را تا دستیابی به آرمانهای این مردان بزرگ تاریخ معاصر ایران ادامه بدهیم. مقاومتی که تا رسیدن به آرمانهای وحدتبخش و عظمتطلب ملت ایران استمرار دارد؛ روش و منشی که از بودن در کنار این مردان بزرگ آموختیم؛ مردانی برای تمام فصول مقاومت ملت بزرگ ایران.
پاینده ایران
اسفند ۱۳۹۱
پینوشتها
(۱) مراجعه کنید به مقدمهٔ تاریخچهٔ پانایرانیسم، پیام پندار، دی و بهمن ۱۳۸۷.
(۲) مهندس کرمانی این پرورش را از مکتب پانایرانیسم و در همراهی با مسوولین حزب پانایرانیست، سروران محسن پزشکپور و دکتر محمدرضا عاملی تهرانی آموخته بود.
(۳) رجوع کنید به:
- حزب پانایرانیست، مظفر شاهدی، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، تهران، ۱۳۸۹.
- حزب پانایرانیست به روایت اسناد، شهلا بختیاری، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران، ۱۳۸۵.
(۴) بخشی از سوگند حزبی پانایرانیستها در پذیرش به دورهٔ آموزشی.
(۵) فرازی از سوگند حزبی پانایرانیستها در هنگام ورود رسمی به حزب.
(۶) با اشغال ایران توسط متفقین، اولین نطفهٔ نهضت پانایرانیسم توسط جوانان محلهٔ پل چوبی و در حمله به تانکهای روسی شکل گرفت. این نوجوانان که در سالهای بعد «باشگاه ایراندوست»، «نهضت محصلین»، «انجمن» و سپس «مکتب پانایرانیسم» را بنیان نهادند، پانایرانیستهای نسل اول شمرده میشوند که از جمله آنان میتوان به سروران محسن پزشکپور، محمدرضا عاملی تهرانی، علینقی عالیخانی، داریوش همایون، داریوش فروهر و... اشاره نمود. بعد از تشکیل مکتب پانایرانیسم، چهرههای متعددی در این مکتب پرورش یافتند که بعدها وارد فعالیتهای سیاسی شده و احزابی چون حزب پانایرانیست و حزب ملت ایران را بارور نمودند؛ این دسته که میتوان به افرادی چون دکتر هوشنگ طالع و مهندس رضا کرمانی اشاره نمود، پانایرانیستهای نسل دوم هستند. پانایرانیستهای نسل سوم در دهههای چهل و پنجاه خورشیدی و در زمان فعالیتهای گستردهٔ حزب، جذب آن شدند؛ و سرانجام پانایرانیستهای نسل چهارم بعد از بازگشت رهبر حزب و فعالیت تشکیلات جدید حزب، به تدریج و از اواسط دههٔ هفتاد خورشیدی به نهضت و حزب پانایرانیست پیوستند.
(۷) نقل به مضمون.
(۸) تعبیری عمیق و دلنشین از دوست اندیشمندم، حجت کلاشی.