- بیانیه سازمانهای برونمرز حزب پان ایرانیست به مناسبت سالروز سی ام تیرماه
- بیانیه انتخاباتی شماره ۲ سازمان جوانان حزب پان ایرانیست
- بیانیهٔ انتخاباتی شماره 1 حزب پان ایرانیست؛ یک دیدگاه، یک عمل : با هم بیاندیشیم، با هم عمل کنیم
- در انتخابات نهمین دوره مجلس شورا شرکت نمی کنیم
- پیام تسلیت سازمان جوانان حزب پان ایرانیست به مناسبت زلزله استان بوشهر
ضرورت و شرایط تشکیل مکتب پان ایرانیسم
هومن اسکندری
پانزدهم شهریورماه ، سالروز بنیاد مکتب پان ایرانیسم از راه فرا رسید. در طول حیات یک ملت، روزهای خاص و سرنوشت سازی وجود دارد که این روزها و وقایع رخ داده در آنها، پیوندی شگفت و سرنوشت ساز با سرنوشت و اقتدار آن ملت دارد. از جمله این روزهای سرنوشت ساز در تاریخ معاصر ایران می توان به روزهایی چون ۱۴ امرداد ۱۲۸۵ ( صدور فرمان مشروطیت )، ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ ( ملی شدن صنعت نفت )، ۲۱ آذر ۱۳۲۵ ( گریز اهریمن از آذربایجان ) و ۱۵ شهریور ۱۳۲۶ ( بنیاد مکتب پان ایرانیسم ) اشاره نمود .
برای درک اهمیت تشکیل مکتب پان ایرانیسم در تاریخ معاصر ایران، بررسی شرایط جامعه ایران در هنگام بنیاد مکتب ، بررسی عملکرد مکتب و پی آمد های تشکیل آن ضروری به نظر می رسد .
در حالی که ملت ایران پی آمد های شوم و ناگوار تجزیه بخش های بزرگی از سرزمین ایران و نسل کشی وحشیانه تیره ها و اقوام ایرانی در طول ۲۰۰ سال گذشته را هنوز فراموش نکرده بود، در سوم شهریور ۱۳۲۰ و درخلال جنگ جهانی دوم ، سرزمین ایران بار دیگر به اشغال نیروهای بیگانه (متفقین) درآمد .
اشغال ایران ، حفظ استقلال ، تمامیت ارضی و اقتدار ملی را به چالشی بزرگ برای ایرانیان تبدیل کرده بود . به تحریک بیگانه در هر گوشه ای از ایران ، از آذربایجان و کردستان گرفته تا بلوچستان ، نواهای شوم تجزیه به گوش می رسید . در حالی که رجال ملی و میهن پرستان خانه نشین شده بودند ، احزاب و گروه های بیگانه گرا و وابسته ، مانند حزب توده ، با اهدافی شوم و ضد ملی به گسترش فعالیت های تخریبی خود دست یازیده بودند . در این میان قدرت های خارجی با حمایت از رجال فاسد و وابستگان خود تلاش داشتند تا با نفوذ در هیات حاکمه از منافع بیشتری در ایران برخوردار شوند .
آرش کیخسروی: «پرونده سازی برای فعالان ملی و آزادی خواه در تعارض با مصلحت ملت ایران است»
صبح روز دوشنبه، ۹اردیبهشت ماه۹۲، میلاد دهقان از اعضای سازمان جوانان حزب پان ایرانیست به همراه آرش کیخسروی به شعبه سوم دادگاه انقلاب اهواز مراجعه نمود که به علت عدم حضور نماینده دادستان و استمهال صورت گرفته جلسه رسیدگی به وقتی دیگر موکول شد.
در گفتوگوی کوتاهی که در همین ارتباط با آرش کیخسروی وکیل میلاد دهقان انجام دادیم وی اتهامات وارده به میلاد را بیاساس دانست و اظهار امیدواری کرد که رسیدگی به پرونده بصورت عادلانه و منصفانه انجام پذیرد.
کیخسروی این قبیل پرونده سازیها برای فعالان سیاسی، اجتماعی و صنفی را بر خلاف اصول قانون اساسی دانست و گفت حزب پان ایرانیست یک حزب کاملا قانونیست که صدای تظلم خواهی اعضای آن به مانند بسیاری از هموطنان فعال در عرصههای سیاسی و اجتماعی به گوش مسوولان حاکمیت یا نمیرسد و یا مورد توجه قرار نمیگیرد.
وی افزود: حزب پان ایرانیست بمانند سایر احزاب به کسب قدرت از طرق دموکراتیک میاندیشد ولی بسیاری از حاکمان ما با انحصار طلبی راه را بر رقبای خود سد نمودهاند که میباید برای تغییر این گونه نگرشهای تمامیت خواهانه که ریشههای تاریخی هم دارد مبارزه کرد.
حجت کلاشی : نگاه پان ایرانیستی نگاهی احیاگرایانه است
روشنک آسترکی
در تاریخ دهم فروردین ماه جاری نشستی ضد ایرانی با عنوان «فردای آذربایجان جنوبی معاصر» و با طرح مسائلی پیرامون استقلال منطقه آذربایجان ایران، در باکو پایتخت جمهوری آذربایجان برگزار شد. برگزاری این نشست واکنش های تندی را از سوی دولتمردان و فعالان ملی گرای ایران در پی داشت. دولت باکو اما دخالت خود در برگزاری این نشست را تکذیب کرد. در سال های اخیر تنش هایی میان ایران و جمهوری آذربایجان بر سر تمامیت ارضی ایران آغاز شده است. برخی جریان های موسوم به «پان ترک» ضمن کتمان هویت ایرانی برای آذری های ایران، مدعی جدایی مناطق شمال غرب ایران و پیوستن آن به جمهوری آذربایجان هستند. حجت کلاشی، کارشناس ارشد علوم سیاسی و مسول سازمان جوانان حزب پان ایرانیست در گفتگویی اختصاصی با «راه دیگر» پیرامون تنش های میان ایران و جمهوری آذربایجان و همچنین تحرکات پان ترک ها در ایران اظهار داشت:« که ما دچار اشتباهاتی در حوزه سیاست شده ایم که به نگاه سیاستمداران ما بر می گردد. اساسا سیاستمداران ما مسائل پیرامونی ایران را درست درک نمی کنند و شناخت درستی از تحولات منطقه ندارند و این منافع ایران را با خطرات جدی مواجه می کند. حکومت در این شرایط باید به جای فشار بر نیروهای ملی اجازه دهد که این نیروها فعال شوند و اگر چه هنوز نبرد نظامی با ایران در نگرفته است، اما نیروهای ملی در این نبردی که مدتهاست آغاز شده است مردم ایران را تجهیز روحی کنند چرا که الان حوزه اصلی نبرد حوزه هویت است و این جنگ بزرگ ناپیدایی است که قبل ازجنگ نظامی در ایران شروع شده است و بسیار حیاتی تر از جنگ نظامی آشکار است. در این جنگ بزرگی که در حوزه هویت اتفاق می افتد میدان نبرد پیدا نیست و برای پیروزی در این نبرد نیاز به ابزارهای مفهومی و هویتی است.»
متن کامل گفتگوی روشنک آسترکی با حجت کلاشی را در ادامه می خوانید:
یادی از مبارز میهن پرست آذربایجانی، رحیم زهتاب فرد
هومن اسکندری
اسفندماه 1391 رحیم زهتاب فرد، یکی از میهن پرستان فرهیخته و خوشنام آذربایجان، جهان خاکی را بدرود گفت و به مینوی جاوید پیوست.
این روزنامه نگار و وکیل سابق شورای ملی از زمره رجال پاک و صالح و از فعالین سیاسی وطن پرستی بود که مردم آذربایجان او را به خوبی می شناختند.
زهتاب فرد در شب نوروز 1305 خورشیدی در شهر تبریز به دنیا آمد. دوران کودکی و دبستان را در شهر مراغه گذراند و سپس دوباره به تبریز بازگشت و دوران متوسطه خود را در دبیرستان «رشیدیه» این شهر به پایان برد.
به دنبال اشغال ایران به دست متفقین در شهریور 1320 و فروپاشی حکومت مقتدر رضا شاه، قهرمانان سیاسی تازه نفس، هر یک گوشه ای از بلوای آزادی را به دوش گرفتند و جماعتی را پشت سر خود راه انداختند.(1)
در این میان آذربایجان و به ویژه شهر تبریز به دلیل وجود قوای نظامی شوروی در آنجا و آزادی عمل وابستگان شوروی، وضعیت ویژه ای داشت. در آذربایجان هر روز ناامنی گسترش می یافت و مردم در وحشت و خوف به سر می بردند. تجاوز سالدات های روسی به جان و مال و ناموس مردم از یک سو و تحریک و کارشکنی ماموران شوروی و عوامل نشان دار آنها برای مداخله در امور داخلی ایران از سوی دیگر، عرصه را به مردم و مسولین حکومت مرکزی دشوار کرده بود.
اراده آذربايجان و رحيم زهتابفرد
کاوه بیات
اگرچه براي اهل كتاب عناويني چون رجال آذربايجان، آذربايجانان آذربايجان و با نامآوران آذربايجان و ... در وهله نخست اسامي آثاري چند در معرفي رجال و نامآوران آن خطه را تداعي ميكند ولي در اصل و در عين حال يادآور سهم اصلي آذربايجان در برآوردن و شكل دادن به طيف چشمگير و متنوعي از شخصيتهاي ايران معاصر است. رحيم زهتابفرد (1305-1391) كه در روزهاي آخر سال گذشته جان به جان آفرين تسليم كرد نيز از آن روزمره است.
با آن که در دو دوره، ادوار بيستويكم و بيست و سوم مجلس شوراي ملي، به ترتيب از تبريز و بناب به نمايندگي مجلس شوراي ملي انتخاب شد و در عرصه نه چندان وسيع كشمكشهاي سياسي آن دوره بازيگر صاحب نامي بود ولي بيشتر به فعالیتهای مطبوعاتياش شهرت داشت. در واقع مانند پارهاي از چهرههاي سياسي مستقل آن روزگار و روزگار قبل از او ـ مستقل از تعلقات ايلي و ملكي و موروثي در مقام يك جايگاه و خاستگاه سياسي ـ تكيهگاه اصلياش عرصه مطبوعات بود.